سوشیانت

از کسانی شویم که زندگانی را تازه می سازند ومردم را به سوی راستی وپارسایی رهنمایی می کنند

سوشیانت

از کسانی شویم که زندگانی را تازه می سازند ومردم را به سوی راستی وپارسایی رهنمایی می کنند

فولکلور «روش گردآوری »



در امر گردآوری و تألیف و تدوین اسناد و مدارک فولکلوری از دو طریق می‌توان پیش رفت.
یکی از راه گردآوری محدود و مشخص واحد به واحد که هر دیه و شهرک و شهر و استانی به انفراد و استقلال موضوع مطالعه و هدف گردآوری قرار گیرد و مجال و وقت در اختیار باشد.

دیگری طریقه جمع‌آوری سراسری یا کاوش عمومی و یکباره و یکجا است که در آن واحد و در زمانی معین در سرتاسر کشوری شروع به کار شود.
از این دو راه هر طریقی که انتخاب شود اگر مباشر امر، مقیم و زاده محل نباشد و اهل محل آنچنان که باید و شاید با او همراهی نکنند و از مساعدت صادقانه و صداقت صمیمانه مردم برخوردار نشود بی‌گمان حاصل کارش خالی از عیب و منقصت نتواند بود و این نکته مهم و دقیق یکی از نتایج تجربه چندین ساله مسود این اوراق و افرادی است که همراه وی دست‌اندرکار گردآوری این مدارک و تفکیک و مطالعه آنها هستند.

ر

وش نخستین نیز به فرض اینکه فرصت و مجال و وسایل کافی و محیط مساعد در اختیار باشد و جمیع شرایط لازم فراهم آید هنگامی مقبول و سودمند خواهد بود که توجه گردآورندگان منحصراً به منطقه مشخص و معینی محدود شود و مباشران امر چنان کار کنند که در مدت اقوام آنان خطر فوت نکته یا نکاتی یا فراموش شدن و از قلم افتادن مطلبی یا از میان رفتن اصل موضوع متصور نباشد.

به این جهات و به جهات عدیده دیگر بود که روش دوم یعنی اقدام به کاوش عمومی و جمع‌آوری سراسری ـ با توجه به پیوستگی‌ها و وابستگی‌هایی که غالباً بین سنن و آداب، قصص و امثال و رسوم و معتقدات نواحی مختلف وجود دارد و چه‌بسا روشنی جنبه‌های مختلف رسم و عادتی در یک ناحیه موجب رفع ابهام و گنگی همان رسم و عادت در ناحیه دیگر شود ـ به نظر ما مرجح و مفیدتر آمد. البته این روش با همه مزایایی که از لحاظ کلیت و جامعیت نسبت به روش اول دارد واجد این اشکال نیز هست که یک جست‌وجوگر با وسایل محدود و معدود خود، در آن واحد ناگزیر است از مسافتی بعید با مردم سراسر کشور سر و کار داشته باشد و با تفاوت‌ها و ویوگی‌های خلقی و اقلیمی و سلیقه‌ها و روحیات مختلف آنان از حیث دقت یا مسامحه‌کاری و وسواس یا سهل‌انگاری روبه‌رو شود و خشمگین نگردد و صبر و تحمل بسیار داشته باشد و مهمتر از همه آنکه مردم این سرزمین را به راستی دوست بدارد، همدلی و همنشینی با آنان و شنیدن افکار و معتقداتشان را «عیب و عار» نشمارد؛ خود را تافته جدا بافته نداند؛ و به حقیقت و واقع برای خویش تمایز و تشخصی قائل نشود تا بتواند نه تنها در میان آنان بلکه در دل ایشان راه یابد و آنگاه که راه یافت چنان با صداقت و محبت رفتار کند که اعتماد و اعتقاد این خوبان پاکدل جلب شود و بعد مسافت از میان برود و همگان یکدل و یک‌جهت به یاری او قیام کنند.

جاذبه شهرنشینی و احساس حقارت شهرک ‌نشینان و روستاییان


در آن سال‌ها بر اثر دگرگونی اوضاع و احوال و تمرکز امور و تراکم جمعیت در شهرها و بی‌رونقی زیستن در واحدهای کوچکتر، جاذبه اقامت در پایتخت و مراکز استان به هر سختی و مذلت و اهمیت و اعتبار اقامت در شهرهای بزرگ به هر قیمت، مردم سرزمین ما را چنان مجذوب ـ و در مواردی مرعوب ـ کرده بود که فرد ولایتی یا ده ‌نشین، از داشتن لهجه و عنوان شهرستانی یا روستایی خود آشکارا احساس خفت و حقارت می‌کرد و درنتیجه غفلت از تشخص و شخصیت شهرستانی و روستایی خویش به خاطر نمی‌آورد که هر نقطه از این سرزمین با نقاط دیگر از حیث حرمت و حیثیت یکسان است و سراسر خاک این مرز و بوم گرامی است و هرکس از هرجا باشد فقط ارزش‌های معنوی و انسانی و اجتماعی اوست که مایه افتخار و منزلتش تواند بود.
البته در چنان وضعی و با استیلای چنان روحیه‌ای که اکثر مردم را مسحور شعبده‌های رنگارنگ و حقیر و مضر تجدد منحط غربی و مفتون جلوه‌های پر زرق و برق چراغ نئونی و بادکنکی پایتخت و مراکز استان ساخته بود، خطر نابودی سریع یا لااقل فراموش شدن قسمت اعظم فولکلور ایران به وجه انکارناپذیری، تهدیدکننده بود.

فولکلور «روش گردآوری »

بهترین دلیل این مدعا از بین رفتن و فراموش شدن بسیاری از مواد و مطالب مربوط به فرهنگ مردم در همین پنجاه سال اخیر است که جذبه و شور غرب دوستی به اوج رسیده و در طی آن مدت عطش فرنگی‌مآبی شدت گرفته بود.



مبارزه با حس عدم اعتماد در طریق جلب همکاری‌ها


خلاصه آنکه فرصت کوتاه و شاید آخرین فرصت بود و گروهی از درس‌خواندگان ـ که چشم توده مردم خواه ‌ناخواه به دهان آنها دوخته ـ بی‌اعتنا و حتی مخالف، گروهی کثیر هم بی‌تکلیف و دنباله‌رو. پس ناچار می‌بایست تدبیری اندیشیده شود که آن توده کثیر از مقام معنوی و ارزش این میراث غنی آگاه شوند و مباحث آن را فراموش نکنند و از داشتن آنها احساس شرمندگی نکنند تا مگر فرصتی پیدا شود و این گوهرهای پخش و پراکنده، مجموع و مدون گردد یعنی سیر سریع زمان مجال قیام به این واجب را از خدمتگزاران و علاقه‌مندان نگیرد.

با این اوصاف، از جانب دیگر رفتن دیه به دیه و شهر به شهر به تصور واهی گرد آوردن فرهنگ توده نه مقدور بود و نه مفید. زیرا مردم پاکدل و زحمتکش و رنجدیده روستاها و شهرک‌ها از غریبه‌ها خاطره خوشی نداشتند چون که در طی قرن‌های متوالی هرکس از پایتخت کشور یا از مرکز استان به سراغشان رفته بود جز ظلم و تعدی برای آنان پیام و ارمغانی نبرده بود تا از غریبه جماعت یادبود خوبی داشته باشند و بتوانند با تازه‌واردی همدل و همزبان شوند و همکاری کنند و حتی در برابر او لب به سخن بگشایند.

فولکلور «روش گردآوری »

از این‌رو است که حتی امروز هم که مرد و زن روستایی کمابیش به شخصیت و اهمیت خود واقف شده و در راه رسیدن به حقوق خویش است بر اثر عادتی کهن که طبیعت ثانوی فرد ایرانی شده، در حضور هر تازه وارد و از پایتخت رسیده‌ای، اول مهر سکوت بر لب دارد و تا هنگامی که بی‌آزاری و خیرخواهی تازه‌وارد بر او مسلم نشود با وی مأنوس نمی‌شود و به سخن در نمی‌آید و این نکته نیز در این سال‌ها به دفعات و کرات به تجربه رسیده است.
مشکل دیگر آنکه فرد «غریبه» چون با محل آشنایی ندارد هرچند خونگرم و چرب‌زبان و هوشمند و صمیمی هم باشد با توقف‌های کوتاه و موقت در یک نقطه نمی‌تواند بر دقایق و رموز اندیشه و معتقدات و لهجه و رسوم مردم آنجا وقوف یابد و در اندک زمانی ـ فی‌المثل در عرض چند ماه ـ چنانکه باید و شاید به روحیات و نهاد و بنیاد فکری مردم آن ناحیه که دست‌پرورده قرون و اعصار است آشنا شود.

راز توفیق شادروان صادق هدایت در تهران و جوینده ناکام و محبوب صمد بهرنگی در آذربایجان در همین بود که اولی از اهالی تهران و دومی زاده آذربایجان بود و هر دو توانسته بودند با استفاده از اوضاع و احوال مساعد و خاصی در دل افرادی از طبقه‌ای که با آن سر و کار داشتند راه بیابند و آنان را از خود نرانند بلکه هوشمندانه آنان را به سخن آرند.

اما نکته در اینجا است که امثال هدایت و اقران بهرنگی فراوان نیستند و این امر خطیر از هر جوینده و پوینده‌ای برنمی‌آید و چنان که اشارت شد اهالی محل به حکم تجربت و عادت چندین صد ساله از گفتن چند و چون و حقیقت و واقع رسوم و عادات و قصص و حکایت خود به کاوشگر «غریبه» امتناع می‌ورزند و در صورت اصرار و پرسش مکرر او را گمراه می‌سازند. از این‌رو اینگونه کاوشگران اگر چیزی گرد آورند حاصل کارشان حتی در صورت استفاده از جدیدترین وسایل فنی، مطمئن و قابل اعتماد نتواند بود.

تازه اگر ده نفر و صد نفر راه بیفتند و به فرض محال شش ماه و یکسال و حتی دو سال در نقطه‌ای توقف کنند و مقدرت علمی و فنی داشته باشند و مقدورات مادی و وسایل و تجهیزات کسانی نیز در اختیار گیرند و بتوانند چیزی که به کار آید فراهم آورند سال‌ها طول می‌کشد تا مجموعه کا456456456 از این مطالب آماده شود و در طی این مدت طولانی با توجه به وسعت این سرزمین و گستردگی شعاع مطالعه، چه‌بسا که آنچه به‌طور زنده در لوح خاطر پیران و کهنسالان این مناطق باقی مانده، فراموش شود و خود نیز به دنبال محفوظاتشان بروند و درنتیجه، این گنجینه غنی و سرشار دستخوش نابودی و زوال شود.
 
 
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد