سوشیانت

از کسانی شویم که زندگانی را تازه می سازند ومردم را به سوی راستی وپارسایی رهنمایی می کنند

سوشیانت

از کسانی شویم که زندگانی را تازه می سازند ومردم را به سوی راستی وپارسایی رهنمایی می کنند

سرو زرتشتی

انگشت اشاره ای

که ان گونه را

نشانه رفته است

گواهی می دهد

که پیش از این

هوایی بوده ای

که آدم را رانده ای به راحتی

از بهشته اش

این موضوع

از زمینه ی سبز باغ و

سبک رمانتیکی

که تنها ایستاده ای

بسان سرو  زرتشتی

کاملن هویداست

با چشمانی از عسل و

پیرهنی از پی روزه ی نیشاپوری

ای فتح الفتوح شیرازی

ای جنگِ جنگِ سی دلم

با من چله نشین بی سلاح

ترا چکار است؟

با خسوف و کسوفی

که هر از گاه

فرو می روی و

 فرا می آیی دوباره در متن غزل هات.

انگشت اشاره ای

که آن گونه را

راست نشانه رفته است

گواهی می دهد

از سیب باغی

که باید چیده شود

که من آدمش نیستم

آدم آن گونه های سیب

که دیری ست تنها گذاشته ای مرا

در سر اندیب

تا تنها بمانی خودت در باغ

با پیرهنی از پی روزه و الف

ای گُمپ گُلم

مهری که از آن خاک

برجان من انداخته ای و

حافظ وسعدی ومولانا رومی

کافی ست

بیا و با من 40 نشین منشین

ای پیروزه ی شیرازی

که من بی سلاحم

بی سلاح

ای فتح الفتوح هبوط.

شاعر :رامین یوسفی