سوشیانت

از کسانی شویم که زندگانی را تازه می سازند ومردم را به سوی راستی وپارسایی رهنمایی می کنند

سوشیانت

از کسانی شویم که زندگانی را تازه می سازند ومردم را به سوی راستی وپارسایی رهنمایی می کنند

سوشیانت

" سوشیانت موعود زرتشت"

سوشیانت کیست ؟

به وجود آمدن جهان آفرینش گیتی در دین زرتشت :

سه هزاره ی اول) دوره مینوی یا روحانی

سه هزاره ی دوم) دوره گیتی یا مادی

سه هزاره ی سوم) دوره آلایش یا آمیزش ظلمت ونور

سه هزاره چهارم) دوره ظهور نجات بخشان ایزدی و پالایش گیتی از رنج و بیداد و ناپاکی

در آئین مزدیسنا طول جهان ۱۲۰۰۰ سال داشته شده که به ۴ دوره ی ۳ هزار سالی تقسیم گردیده است.

پیش از آن که اهورامزدا جهان مادی بیافریند ، عالم روحانی را که آن را عالم فروهر گویند ، آفرید .یعنی آن چه بایستی هیئت مادی به خود بگیرد.از پیش صورت معنوی یا فروهر آن آفریده شده است واز روی صور عالم فروهر ترکیب جسمانی پذیرفته ، به جهان در آمدند .

در هنگام ۳ هزار سال ، جهان مادی ، دوراز هرگونه کژند وآسیب به سر برد. ولی پس از گذشتن این روزگار اهریمن خروج کرده و آفرینش ناپاک خویش آلوده ساخت و جهان را دچار تیرگی و مرگ و جانوران زیان آور کرده و به تباه کردن مخلوقات ایزدی پرداخت. این دوره نیز ۳ هزار سال به طول انجامید تا آن که اهورا مزدا از برای نجات و رستگاری جهان زردشت را به رسالت و پیامبری خویش بر گزید و او را راهنما و رهاننده یجهان نادانی گردانید. این دوره ی ۳ هزار ساله دوره زردشتی و عهد سلطنت روحانی پیغمیبر ایران شمرده می شود.

در آغاز هریک از این ۳ هزاره ی اخیر ، یک تن از رهانندگان سه گانه که هرسه ی آن ها از نطفه ی خود پیامبر دانسته شده اند، به فاصله ی یک هزار سال از یکدیگر پدیار می شوند و قیامت برانگیخته و مردگان برخیزانند و جهان تازه سازند و آفرینش اهورامزدا را به کمال خواهند رساند.

سوشیانت در لغت:

« این کلمه از ریشه « سو» که به معنی بهره و منفعت است می باشد . کلمه ی سود فارسی از همین ریشه وبنیان است

« این واژه در فارسی میانه سوشیانس و در فارسی نو سوشانس / سوشیانت و در فارسی زرتشتی ، ساوشیوش ، سوشیوش / سیاوشاس و... نیز ظبط شده است. کلمه سوشیانت در اوستا نیز به صورت سوشیانت آمده است

معنای سوشیانت:

سوشیانت در لغت به طور عموم به کسی گفته می شود که از وجودش به مخلوقات سود وثمر رسد و یا این که مردم را از ذلت و خواری و بدبختی برهاند، خواه ذلت و ظلم و ستم باشد یا ظلمت و جهل و نادانی .

سوشیانت صفت است ، به معنی سودمند یا سود رساننده و سودبخش. کلمه سو و سوه که در تفسیر پهلوی اوستا ، سوت (سود) ترجمه شده در نامه ی مقدس بسیار به کار آمده است.

در «گات ها »کلمه سوشیاتت به صیغه مفرد ، به معنی رهاننده یا نجات دهنده ذکر شده و پیامبر ایران ، «زرتشت » خود را «سوشیانت »نامیده است.

کلمه نوکننده در لغت:

در آئین مزدیسنا ،« پایان زندگی جهانی » یا «آخرالزمان » ، « فرشوکرتی یا فرشوچرتر» نامیده شده است .

در اوستا این لغت به معنای «فرشوچرتر» ، (فرش : فراز ، پیش – چرتر : از فعل کردن ) است.

این کلمه در پهلوی «فرشکرت» و در پازند «فرشکرد» گویند.

فرشوکرتی را می توان به معنی رستاخیز روز پسین و قیامت و یا هنگامی که آفرینش ایزدی و مخلوقات مینوی به درجه کمال می رسند و به سوی جهان پایدار و همیشگی و جاودانی گرایند، نیز در نظر گرفت.

به عبارت دیگر ، نو نمودن جهان ، تازه کردن گیتی ، زندگی مینوی آراستن ، خرم ساختن زندگانی ، رسالت سوشیانت ها همین است که جهان را تازه و خرم کرده و از شدت آسیب اهریمنی بکاهند.

فرشوکرتی چنانچه در زبان پهلوی آمده ، در آن هنگامی خواهد بود که گیتی از کم و کاستی رهیده ، به اوج ترقی رسند و از هرگونه آلایشی پاک و منزه شوند.

این زمان در آئین مزدیسنا آن گاه خواهد بود که پدر آسیب ها ، رنج ها ، تیرگی ها یا اهریمن بدکنش شکست یافته ، نابود گشته و نیز یاران نابکار وی چون دیو خشم ، دیو دروغ ، دیو آز و دیو تیرگی از میان بروند.چون چنین شود ، جهان بهشت برین گردد.

 

در پست بعدی در مورد واژه سوشیانت در کتب زرتشتی بحث می کنیم.

+ نوشته شده در  سه شنبه پنجم مرداد 1389ساعت 13:23  توسط کوروش(korosh)  |  48 نظر

منجی

نویسنده : فرزانه (ربابه)دریاباری - ساعت ٦:٥۸ب.ظ روز ۱۳۸۸/٦/٢٠

منجی عالم دین زرتشت

 

در آموزه های زرتشتی مساله موعود آخر الزمان ارتباط تنگاتنگی با مساله زمان کرانه مند و هزاره ها دارد. در باورهای زرتشت و بر اساس کتابهای دینی پهلوی، جهان به چهار دوره ۳۰۰۰ ساله تقسیم می شود. این دوازده هزار سال در واقع زمان کرانه مندی است که طبق پیمان اهورامزدا و اهریمن  برای کارزار از «زمان بیکران» جدا شده است.
سه هزار سال نخستین دوران آفرینش مینوی، حمله نافرجام اهریمن، پیشنهاد زمان آمیختگی نه هزارساله اهورامزدا و قبول اهریمن است. در سه هزار سال دوم جهان از حالت مینوی به حالت گیتوی و دنیوی آفریده شد. سه هزار سال سوم، دوره آمیختگی و حمله اهریمن به دنیا و آوردن پلیدی و مرگ است. در پایان این دوره است که بگفت گاتها و اوستا سوشیانت خواهد آمد. در گاتها و اوستا واژه سوشیانت با دو گونه کاربرد استفاده شده است که به آن نیز پرداخته خواهد شد. سه هزار سال پایانی جهان دوره ای است که در آغاز آن زرتشت به بهدینی الهام می شود.

سوشیانت در اوستا سئوشیانت آمده است و در پهلوی سوشیانس ، سوسیوش یا سیوسوش گفته شده است. این واژه از ریشه «سو» بمعنی بهره است. کلمه سود فارسی نیز از همین ریشه است.

 

سوشیانت در گاتها

در گاتها ، واژه سوشیانت  به معنی رهاننده یا نجات دهنده ذکر شده و پیامبر ایرانی ، اشو زرتشت، خود را سوشیانت نامیده است . چنانکه در اشتودگات-یسنا هات 45 بند یازدهم و در وهیشتواست گات-یسنا هات 53 بند دوم و در سپنتودگات-یسنای48 بند نهم می گوید :
کی خواهم دانست ای مزدا!
ای مظهر راستی ، اگر تو بوسیله راستی و اشا ، بر کسی که زیانش مرا می ترساند ، توانا هستی ، پس بگذار سخنان راست اندیشه نیک به من گفته شود و از آن اطلاع یابم . زیرا سوشیانت باید بداند که پاداشش چگونه خواهد بود .
در پاره ای از بخشهای سرودهای زرتشت نیز کلمه سوشیانت بشکل جمع آمده و پیامبر ، از آن یاوران و حامیان و نگاهبانان دین و اصحاب خویش را که از برای رستگاری مردمان و جهان مادی کوشا هستند ، اراده کرده است . چنان که در یسنای 34 بند سیزده آمده است :
ای اهورا ! راه پاک منشی ، از آن راهی که به من خبر دادی ، از آن راهی که از پرتو راستی خوب ساخته شده است ، راهی است که روانهای سوشیانت ها و خردمندان هوشیار ، از برای دریافت پاداشی که تو مقدر کرده ای ، از آن خواهند گذشت .

در یسنای 46 بند سوم چنین آمده :
ای مزدا!
کی سپیده دم آگاهی بدر آید و جنس بشر به سوی راستی روی نماید . کی نجات دهنده ، سوشیانت بزرگ با گفتار پر از حکمت خویش به مراد خود دست یابد ؟
کدامند کسانی که وهومن ( منش نیک ) به یاریشان آید؟
ای اهورا!
من ترا برای آگاه شدن خویش برگزیدم.

در ادامه و در یسنا هات 48 بند یازدهم چنین سروده شده است..
ای مزدا!
کی راستی و پارسایی و کشور، پر از کشتزارهای گسترده و آباد و خان و مان خوب پدیدار خواهد شد؟
کیانند که ما را در برابر دروغ پرستان خونخوار رامش خواهند داد؟
کیانند کسانی که منش نیک را بمردم باز خواهند شناخت؟
آنگاه در یسنای 48 بند دوازدهم چنین ادامه میدهد :
ای مزدا!
کسانی از شمار سوشیانت ها هستند ، ای راستی و ای منش پاک ، که در اجرای احکام اهورا مزدا کوشایند و برای درهم شکستن «خشم» و «ستم» برانگیخته شده اند .

سوشیانت در اوستا

سوشیانت اما در دیگر بخشهای اوستا غالبا بگونه ی جمع بکار رفته است و بلفظی که زرتشت سپیتمان آنرا بکار برده است نیست اما همچنان دارای معانی سودرسان، نجاتگر و رهاننده می باشد. در «فروردین یشت» بند صد و بیست و نه آمده است: «او را از این جهت ‏سوشیانت ‏خوانند، برای آنکه به کلیه جهان مادی سود و منفعت رساند» در تفسیر پهلوی نیز آن را به سوشیانس «یی سوتو مند یی پروژکر» ترجمه کرده‏اند بگفت دیگر؛ سوشیانس به معنی رهاننده و نجات‏دهنده نیز هست.
در قسمتهای دیگری از اوستا ، سوشیانت به صیغه جمع آمده و از آن ، یاوران دین را اراده کرده اند . یا به عبارت دیگر ، پیشوایان کیش و جانشینان زرتشت و نیکان و پارسایانی که از آن ها ، سود و بهره ای نصیب جهان مادی و مردم گیتی گردد و در رستگار ساختن مردم گامهایی بردارند و دین راستین را بیارایند ، سوشیانت نامیده شده اند .
گاهی هم مقصود از آن ها ، سه موعود دین زرتشت است که در سرانجام ، هریک به نوبه خود ظهور کرده ، بار دیگر دین مزدیسنا را تازه گردانند و جهان فرسوده و ویران را تازگی و خرمی بخشند و در آبادانی بکوشند . در جاهایی از اوستا نیز که کلمه سوشیانت مفرد آمده ، از آن مخصوصا آخرین موعود مزدیسنا که رستاخیز خواهد کرد اراده شده است.
در اوستا به موضوعاتی از قبیل ذکر نام سه موعود، کیفیت تولد سوشیانت در هزاره پایانی جهان، چگونگی نگهداری نطفه زرتشت در دریاچه کیانسه ، نامهای سه موعود و نام مادر و یاران سوشیانت اشاره شده است.
قبل از پرداختن به دیگر نکات، ذکر این نکته لازم است که با توجه به اینکه تاریخ دقیق هیچ یک از بخش های اوستا برای ما معلوم نیست و اما میدانیم همگی آنها مربوط به پس از آفرینش گاتها توسط اشو زرتشت می باشند، میتوانیم سوشیانت مورد نظر زرتشت را از سوشیانتی که پس از مرگ زرتشت به شکل نهایی خود درآمده است را از هم جدا کنیم.

در «زامیاد یشت» آمده : «فر» ، متعلق به ایزدان مینوی و جهانی است . متعلق به سوشیانت هایی که زاییده شده و سوشیانت هایی که هنوز متولد نشده اند و در آینده نوکنندگان جهان نامیده خواهند شد.
"
فرّ کیانی نیرومند مزدا آفریده را ما می ستاییم؛ (آن فر) بسیار ستوده زبردست، پرهیزگار، کارگر چست را که برتر از سایر آفریدگان است؛ که به سوشیانت پیروزمند و به سایر دوستانش تعلق خواهد داشت. در هنگامی که گیتی را نو سازد؛ (یک گیتیِ) پیر نشدنی، نمردنی، نگندیدنی، نپوسیدنی، جاودانِ زنده، جاودانِ بالنده و کامروا. در آن هنگامی که مردگان دگرباره برخیزند و به زندگان بی مرگی روی کند. پس آن گاه او (سوشیانت) به در آید و جهان را به آرزوی خود تازه کند" پس جهانی که فرمانبردار راستی است فناناپذیر گردد. دروغ دگرباره به همان جایی رانده شود که از آن جا از برای آسیب رساندن به راستی پرستان و نژاد و هستیِ وی آمده بود. تباهکار نابود خواهد گردید؛ فریفتار رانده خواهد شد..
از آنچه ذکر شد بخوبی بر می آید که برای آینده، ظهور فرزندان زرتشت که سوشیانت نام خواهند داشت ، انتظار می رود و از آن سوشیانت هایی که هنوز زاییده نشده اند ، همان سه موعود مورد توجه است.
آخرین موعود مزدیسنا که سومین فرزند آینده زرتشت باشد ، در اوستا " استوت ارت " خوانده شده است که به معنی کسی است که مظهر و پیکر قانون مقدس است و آخرین آفریده اهورامزدا شمرده می شود . اوست که به فرمان اهورامزدا، مردمان را بر می خیزاند و با یاوران جاودان خویش ، جهان را از آلایش و بدی و ستم و پلیدی بپالاید .
زرتشت آگاه ساخت اهریمن  را و به او گفت : ای اهریمن بدکنش! من هر آنچه از آفرینش دیو است ، خواهم بر انداخت . من نسا را خواهم بر انداخت . من خن نائیتی پری را خواهم برانداخت ، تا آن که سوشیانت پیروزگر از آب " کیان سیه – کیان سو " در سمت شرق ، متولد گردد.”
در یسنا (۲۴/۵) از سوشیانسها با عنوان نوکنندگان جهان و مردانی که هنوز متولد نشده اند یاد می شود:
ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین با فروهرهای همه پاکان، آن پاکانی که مرده اند و آن پاکانی که زنده اند و آن مردانی که هنوز زاییده نشده، سوشیانتهای نوکننده اند.
در فروردین یشت و زامیاد یشت که هردو از قدیم ترین اجزاء اوستا محسوب می شوند ، نامهای سه موعود و نامهای مادران آنها و زادگاهشان و هم چنین چگونگی ولادت آنان و نامهای برخی از یاوران و همراهانی که آنان را یاری خواهند کرد محفوظ مانده است
در بندهای 128 و 129 از فروردین یشت ، از استوت ارت و دو برادرش که پیش از آمدن وی به عنوان مبشران سوشیانت ظهور خواهند کرد و نامهای هشت تن از یاوران استوت ارت یاد شده است:
رئوچس چئس چئش من ، هورچئش من ، فرادت خوارنه ، ونذت خوارنه ، وئورونمه ، وئوروسوه ، اوخشیت ارت ، اوخشیت نمه ، استوت ارت .
دو برادر استوت ارت که پیشآهنگان ظهور وی خواهند بود ، اولی " اوخیشت ارته " و دومی " اوخیشت نمه " نامیده شده اند .
سوشیانتها با حالت جمع در فروردین یشت عبارتند از : اوخشیت ارته ، اوخشیت نمنگه و اَستْوَتْ اِرِتَه. ظهور هوشیدر (اولین منجی) و در پایان هزاره اول است، ظهور هوشیدر-ماه ( دومین منجی) در پایان هزاره دوم و ظهور استوت ارته (سوشیانت ، موعود آخر) در پایان هزاره سوم است. و بالاخره در پایان هزاره سوم، زمان فرشوکرتی یا فراشگرد (رستاخیز) فرا می رسد. زمانی که طبق آموزه های زرتشتی در آن، دنیا دوباره زنده خواهد شد و اهریمن کاملا و برای همیشه و در همه ی کارهایش شکست می خورد.
کسیکه به «سوشیانت پیروزگر» موسوم خواهد شد به « اَستْوَتْ اِرِتَه» موسوم خواهد بود و او را به این دلیل سوشیانت خوانند که او به همه موجودات سود بخشد و او را از این جهت استوت ارته خوانند که آنچه در جهان دارای جسم و جانی است از پرتو او به یک زندگانی جاودان رساند تا آنکه پاکدینان در ستیزه ضد دشمنان و بد-دینان ایستادگی توانند کرد.
معنی لفظ «اوخسیت ارته» کسی است که قانون مقدس را می پروراند. «اوخشیت نمنگه» نیز دومین موعودست و به معنی کسی است که فزاینده یا پروراننده ی ستایش یعنی همان سرشت انسانهاست. سومین موعود، استوت ارته میباشد که به معنی کسی است که مظهر و پیکر قانون مقدس است . سوشیانت تنها به آخرین فرزند " استوت ارته "نیز گفته می شود.

سوشیانت؛ منجی اوستا (بخش نخست)

سایت خبری آینده روشن , 6 مهر 1386 ساعت 16:16

«منجی» یعنی رهایی‌دهنده و منظور از آن شخصی است که بشر را از سیطره تاریکی‌ها و بدی‌ها نجات خواهد داد. لفظ «امید» یعنی داشتن آرزو و وجود امید به آینده بشر که یکی از ضروریات و کهن‌ترین اندیشه‌های انسانی است، نوید روزی را می‌دهد که انسان‌ها رو به دنیایی رؤیایی سوق پیدا می‌کنند که در آن جز خوبی چیزی نیست.


 «منجی» یعنی رهایی‌دهنده و منظور از آن شخصی است که بشر را از سیطره تاریکی‌ها و بدی‌ها نجات خواهد داد. لفظ «امید» یعنی داشتن آرزو و وجود امید به آینده بشر که یکی از ضروریات و کهن‌ترین اندیشه‌های انسانی است، نوید روزی را می‌دهد که انسان‌ها رو به دنیایی رؤیایی سوق پیدا می‌کنند که در آن جز خوبی چیزی نیست. به دست آوردن این دنیای زیبا در پرتو یاری رساندن فردی است که منجی نام دارد. منجی در هر آیینی به گونه‌ای تعریف و شکل‌ریزی شده و پرداختن به هر کدام از منجی‌ها لازمه رساله‌های مختلف است.

در این نوشته قرار است ویژگی‌های نجات‌دهنده را در اوستا، کتاب دینی زرتشتیان، مورد بررسی قرار دهیم. اوستایی که در حال حاضر در دسترس است، بخش کوچکی از اوستای اصلی است که در زمان ساسانیان موجود بوده. اوستای ذکرشده شامل بیست و یک نسک (جلد) بوده که جلدی موسوم به بامدات نسک در آن بین آنها وجود داشته که مختص به منجی آخرزمان بوده. این اوستا در طول حوادث تاریخی از بین رفته اما وجود بخش‌های کوچکی از آن و همین طور دیگر کتب که به پهلوی یا بعضاً فارسی بعد از اسلام نوشته شده و منشئی از همان اوستای قدیمی هستند، کمک می‌کند تا ما سوشیانت را به طور کامل بشناسیم.

سوشیانت کلمه‌ای به زبان اوستایی است. این واژه در زبان پهلوی «سوشیانس» خوانده می‌شود و ریشه آن «سو» یا «سوکه» است که فارسی امروزی آن «سود» است. معنی این کلمه «سود دهنده» است که از آن با عنوان «نجات دهنده» نیز یاد کرده‌اند

سوشیانت، در اصل لقبی است که در طول تاریخ به آن دسته از افراد داده شده که نقشی رهایی دهنده داشته و مردم را از ظلمات اعتقادی نجات داده‌اند.

زرتشت در گاثاها (اصلی‌ترین بخش اوستا که منسوب است به خود زرتشت) از سوشیانت‌هایی یاد کرده که قرار است یاری‌دهنده او باشند و دین او را بر زمین گسترش دهند:

«
کی مزدا سپیده رخشان پیروزی جهان را در برخواهد گرفت، کی رخشندگی آفتاب دین همه جا را تابان خواهد ساخت، کی سوشیانت‌ها فراوانی و زیادی خواهند یافت تا از پرتو کار و کردارشان، دین گسترده شود.» یسنا، گاثاها، هات 46، بند 3 (1)

زرتشت خود را نیز نجات‌دهنده و سوشیانت می‌خواند و ادعا دارد که او منجی زمانه برای نجات انسان هاست:

«
سوشیانتی چون من آرزومند است تا از میزان پشتیبانی تو [اهورامزدا] آگاه گردد.» هات 48، بند 9 (2)

زرتشت در گاثاها هیچ گاه از سوشیانت آخرزمان به طور مستقیم صحبتی نمی‌کند، اما نوید آینده‌ای روشن را می‌دهد:

«
سرانجام در روز شمارش و پاداش، زمانی که راستی بر دروغ چیره گردد، همان طور که بسا پیش از این خبر داده شده و به دیوها و مردمان سزا و پاداش جاویدانی بخشد، آن‌گاه اشا از عنایت تو کسانی را بلند سازد که تو را می‌ستایند ای اهوراهات 48، بند 1 (3)

در بخش‌های دیگر اوستا هم واژه سوشیانت بسیار دیده شده، حتی در بعضی از قسمت‌ها، سوشیانت‌ها محدود به آینده نشده بلکه به سوشیانت‌هایی اشاره می‌کند که در گذشته وجود داشته‌اند.

«
نوری که از آن سوشیانت‌های زاده شده است و نوری که از آن سوشیانت‌هایی است که هنوز زاده نشده‌اند.» زامیاد یشت، کرده (فصل) 3 (4)

لفظ سوشیانت را نسبت می‌دهند به سه فرزند زرتشت که به طور شگفت‌انگیزی در آخرزمان متولد می‌شوند و نجات دهنده جهان به شمار می‌روند.

در بندهش Bondahshan که کتابی به زبان پهلوی است و در مورد تاریخ اساطیری ایران، طول جهان به چهار دوره سه هزار ساله تقسیم شده است. در دوره اول، دنیای تاریک و روشن در کنار هم قرار دارند در پایان این دوره، اهورامزدا، اهریمن را به خوابی سه هزار ساله فرو می‌برد و در دوزخ رها می‌کند. سه هزار سال دوم، در شش زمان (روز) آفرینش مادی صورت می‌گیرد. در سه هزار ساله سوم، اهریمن از بی‌هوشی درمی‌آید و با حمله به گیتی، ناپاکی‌ها را به مادیات آفریده اهورا اضافه می‌کند. در ابتدای دوره چهارم، که به دوره زرتشت معروف است، پیغمبر متولد شده و بعد از او، به ترتیب، در پایان هر هزاره یکی از فرزندان او به شکلی رمزآلود پا به هستی می‌گذارند. باید به این نکته نیز توجه داشت که منظور از سه هزار سال، سال‌هایی استعاره‌ای است وگرنه با توجه تاریخ ولادت زرتشت تا کنون جهان به پایان رسیده بود.

زرتشت در ششم فروردین متولد می‌شود و در سی سالگی پایه‌های دین را می‌گذارد. بعد از او فرزندانش یا همان سوشیانت‌ها هستند که دین را گسترش می‌دهند. همان طور که گفته شد، این سوشیانت‌ها به طور شگفت‌انگیزی متولد می‌شوند. (در روایت‌ها آمده است که زرتشت، سه بار با همسر خود، هووی Howovi نزدیکی می‌کند و هووی هر بار خود را در آب کیانسه ایه Kansaoya می‌شوید و نطفه‌های زرتشت از طریق هووی وارد آب آن دریاچه می شود) (5)

در زامیاد یشت، از دریاچه کیانسه ایه یاد می‌شود که همان دریاچه هامون امروزی است؛ چرا که از ریخته شدن رودی در آن یاد می‌شود به نام هئتومنت Haetumant، این کلمه امروزه هیلمند تلفظ می‌شود؛ رودی که به دریاچه هامون می‌ریزد.

«
فر نیرومند مزدا آفریده را می‌ستایم... که متعلق به کسی است بنیرو که در آینده از دریاچه کیانسه ایه به حکومت خواهد رسید. آن حدودی که رود هئتومنت به دریاچه‌ای خواهد رسید و کوه اوشیدا در کنار آن قرار دارد.» زامیاد یشت، کرده 9 (6)

کوه اوشیدا به معنی هوش، احتمالاً همان کوه خداست که محل پارسایان است. همچنین در فرگرد 19 وندیداد (کتاب قانون زرتشتیان) نیز به صراحت محل ظهور سوشیانت شرق ایران دانسته شده است

نطفه‌ای را که از آن صحبت کردیم (ایزد نریوسنگ برگرفته به ناهید فرشته آب سپرد که آن را در دریاچه کیانسه ایه محفوظ بدارد.) (7)
 
نریو سنگ ایزد نری است که پیام‌آور اهورامزداست و قسمتی از نطفه کیومرث را نیز حفظ می‌کند. این ایزد به همراه ایزد سروش در دوره سوشیانت‌ها وظیفه برانگیختن یاران نامیرای سوشیانت را دارد.

«
پس اورمزد، سروش و نریوسنگ را بفرستد که: «سام (گرشاسب) نریمان را بینگیزید.» ایشان روند و سام را بینگیزند. نیرویشان چنان که بود باز دهند. سام برخیزد و به سوی اژی دهاک (ضحاک) شود». جاماسب نامه (8)

آناهیتا و یا اَردوی سوره آناهیتا Ardavi-Sura Anahita ایزد بانوی آب‌هاست و در جای جای اوستا و تاریخ اسطوره‌ای، دینی زرتشتیان حضور دارد. این ایزد حفظ‌کننده نطفه مردان و زهدان زنان است

«
نطفه مردان را پاک می‌کند. زهدان زنان را پاک می‌کند و برای باروی آماده نگاه می‌دارد و زایش و حمل را برای بانوان آسان می‌کند.» آبان یشت، کرده 1 (9)

برای حفظ و نگهبانی از نطفه زرتشت، اهورا مزدا گروهی را فرستاده:

«
فره نیک پاکان را درود می‌فرستم که نهصد و نود هزار و نهصد و نود و نه نفر از آنان به نگهبانی از نطفه زرتشت گماشته شده‌اند.» فروردین یشت، کرده 20 (10)

گفته شد که سه فرزند زرتشت از نطفه او متولد می شوند اسامی این سه فرزند به روایت فروردین یشت، اوخشیت ارته Okhshyat ereta به معنی کسی که قانون مقدس را پروش می‌دهد، اوخشیت نمنکه Okhshyat nemanke به معنی کسی که برپا‌کننده نماز و ستایش‌گر است و استوت ارته Astvat arata به معنی پیکره قانون و فناناپذیرکننده جان‌هاست. در اکثر مواقعی که در اوستا کلمه سوشیانت به صورت جمع آمده است، منظور هر سه این افراد است اما کلمه سوشیانت مفرد معمولاً مختص به استوت ارته است

«
درود می‌فرستیم به فره استوت ارته، آن کسی که سوشیانت پیروزگرخوانده می‌شود و استوت ارته خوانده خواهد شد. اورا به این خاطر سوشیانت خوانند که به همه موجودات عادی سود می‌بخشد و او را به این خاطر استوت ارته خوانند که تمام موجوداتی که دارای جسم و جان هستند، از پرتو او به زندگی فناناپذیر می‌رسند.» فروردین یشت، کرده 21 (11)

امروزه اوخشیت ارته را هوشیدر و اوخشیت نمنکه را هوشیدرماه می‌نامند که همان معنای اوستایی واژه را می‌دهند و هر جا که سخن از سوشیانت برده شده، منظور استوت ارته است.

اسامی مادران این سه منجی نیز در اوستا آمده است؛ سروتت فذری Shrutat Fethri، به معنی کسی که پدرش نامی و مشهور است، ونگهو فذری Vanghu Fethri به معنی کسی که پدرش شریف و بزرگ است و اردت فذری Eredat fethri به معنی کسی که پدرش شریف و بزرگ است. اردت فذری یعنی مادر سوشیانت، به صورت «ویسپ تاور وایری نیز نامیده خواهد شد [...] او چنین نامیده خواهد شد برای آن‌که از او پسری به وجود خواهد آمد که به خصومت همه دیوها و مردم‌ها غلبه خواهد کرد» (12)


ادامه دارد...

یادداشت‌ها:

1.
رضی، هاشم، اوستا، انتشارات فروهر، سال 1374، صفحه 105

2.
قبلی، صفحه 111.

3.
پور داود، ابراهیم، اوستا، انتشارات دنیای کتاب، سال 1385، صفحه 211

4.
رضی، هاشم، اوستا، انتشارات فروهر، سال 1374، صفحه 337.
 
5.
آموزگار، ژاله، تاریخ اساطیری ایران، انتشارات سمت، سال 1383، صفحه 83.
 
6.
رضی، هاشم، اوستا، انتشارات فروهر، سال 1374، صفحه 3
 
7.
پورداود، ابراهیم، سوشیانس، انتشارات فروهر، سال 1374، صفحه 35.
 
8.
هدایت، صادق و ارباب کیخسرو شاه، جاماسب نامه، نسخه پلی کپی بدون ذکر ناشر و تاریخ چاپ، صفحه 49.
 
9.
رضی، هاشم، اوستا، انتشارات فروهر، سال 1374- صفحه 258

10.
پورداود، ابراهیم، سوشیانس، صفحه 13.
 
11.
قبلی، صفحه 14

12.
قبلی، صفحه 17.


کد مطلب: 17977

آدرس مطلب: http://bfnews.ir/vdca0on6.49n0015kk4.html

آینده روشنر آموزه های زرتشتی مساله موعود آخر الزمان ارتباط تنگاتنگی با مساله زمان کرانه مند و هزاره ها دارد. در باورهای زرتشت و بر اساس کتابهای دینی پهلوی، جهان به چهار دوره ۳۰۰۰ ساله تقسیم می شود. این دوازده هزار سال در واقع زمان کرانه مندی است که طبق پیمان اهورا مزدا و اهریمن برای کارزار از «زمان بیکران» جدا شده است.
سه هزار سال نخستین دوران آفرینش مینوی، حمله نافرجام اهریمن، پیشنهاد زمان آمیختگی نه هزارساله اهورامزدا و قبول اهریمن است. در سه هزار سال دوم جهان از حالت مینوی به حالت گیتوی و دنیوی آفریده شد. سه هزار سال سوم، دوره آمیختگی و حمله اهریمن به دنیا و آوردن پلیدی و مرگ است.  در پایان این دوره است که بگفته ی گاتها و اوستا سوشیانت خواهد آمد. در گاتها و اوستا واژه سوشیانت با دو گونه کاربرد استفاده شده است که به آن نیز پرداخته خواهد شد. سه هزار سال پایانی جهان دوره ای است که در آغاز آن زرتشت به بهدینی الهام می شود.

سوشیانت در اوستا

سوشیانت اوستا غالبا بگونه ی جمع بکار رفته است و به لفظی که زرتشت آنرا بکار برده است نیست اما همچنان دارای معانی  نجاتگر و رهاننده می باشد. در «فروردین یشت» بند صد و بیست و نه آمده است: «او را از این جهت ‏سوشیانت ‏خوانند، برای آنکه به کلیه جهان مادی سود و منفعت رساند» در تفسیر پهلوی نیز سوشیانس به معنی رهاننده و نجات‏دهنده نیز هست.

در قسمتهای دیگری از اوستا ، سوشیانت به صیغه جمع آمده و از آن ، یاوران دین را اراده کرده اند . گاهی هم مقصود از آن ها ، سه موعود دین زرتشت است که در سرانجام ، هریک به نوبه خود ظهور کرده ، بار دیگر دین مزدیسنا را تازه گردانند و جهان فرسوده و ویران را تازگی و خرمی بخشند و در آبادانی بکوشند . در جاهایی از اوستا نیز که کلمه سوشیانت مفرد آمده ، از آن مخصوصا آخرین موعود مزدیسنا که رستاخیز خواهد کرد اراده شده است.

سوشیانتها با حالت جمع در فروردین یشت عبارتند از : اوخشیت ارته ، اوخشیت نمنگه و اَستْوَتْ اِرِتَه. ظهور هوشیدر (اولین منجی) و در پایان هزاره اول است، ظهور هوشیدر-ماه ( دومین منجی) در پایان هزاره دوم و ظهور استوت ارته (سوشیانت ، موعود آخر) در پایان هزاره سوم است. و بالاخره در پایان هزاره سوم، زمان فرشوکرتی یا فراشگرد (رستاخیز) فرا می رسد. زمانی که طبق آموزه های زرتشتی در آن، دنیا دوباره زنده خواهد شد و اهریمن کاملا و برای همیشه و در همه ی کارهایش شکست می خورد.

 

سوشیانت در اوستا

 

 

واژه سوشیانت

واژه سوشیانت در گاهان مفهوم بسیار گسترده‏ای دارد و منظور از آن بزرگانی است که با گام برداشتن در راه راستی و پیروی از آموزشهای زردشت رهبریِ جامعه مزداپرست را به دست می‏گیرند و با خود صلح و آشتی را به ارمغان می‏آورند.

معنای این واژه در اوستای متأخر به تدریج محدود می‏شود، به گونه‏ای که در نهایت به لقبی برای منجی آخر زمان - "استوت رته " پیروز - بدل می‏شود که بنابر باورهای زردشتی سه هزار ساله پس از زردشت از تخمه او زاده می‏شود. او گرز پیروزی‏آورِ پهلوانانِ پیشین را به دست می‏گیرد و با دیوان و دیوسیرتان می‏ستیزد و در پایان نوسازیِ جهان را به انجام می‏رساند.

واژه اوستایی SaošiianÊt   =فارسی میانه SoΚyans  ، فارسی نو سوشیانت، سوشیانس، از جمله مهمترین اصطلاحات دینی زردشتی است و چون معادلی در ودایی ندارد، باید آن را از نوآوریهای زردشت به شمار آورد.

این اصطلاح درگاهان مفهوم بسیار گسترده‏ای دارد، اما در اوستای متأخّر به تدریج معنای آن محدود می‏شود. از این رو برای شناخت مفهوم این اصطلاح باید گاهان و اوستای متأخر را جداگانه مورد بررسی قرار داد.

1.
سوشیانت در گاهان
واژه سوشیانت را در گاهان اوستاشناسان تا کنون به صورتهای مختلف تعبیر و ترجمه کرده‏اند. بارتلمه آن را «منجی» (Retter , Heiland)معنا کرده و بر این باور است که صورت مفرد آن به شخص زردشت و صورت جمع آن به کسانی که او را در نجات بخشی یاری می‏رسانند اشاره می‏کند (1904، 1551). کلنز و پیرار منظور از سوشیانت را درگاهان «مجری مراسم قربانی» ((Sacrifiant می‏دانند (1990، 313). هومباخ ـ که پیش از این مانند کلنز سوشیانت را اصطلاحی آیینی و منظور از آن را «قربانی سالار»( (Opferherrمی‏دانست (1952[1957]، 30) - اکنون آن را اصطلاحی اخلاقی و به معنی «نیکوکار»( (benefactorمی‏داند (1991؛ 1994) و، به پیروی از بارتلمه، می‏گوید که منظور از آن زردشت و پیروان اوست که در راه نجات‏بخشی گام برمی‏دارند (1959، ج 2، 94). هینتسه بر این باور است که سوشیانت در هر دو شمار مفرد و جمع معنای عام دارد و به بزرگان دین اشاره می‏کند (1995، 83 و 88).

برای بررسی مفهوم سوشیانت درگاهان نخست باید به موارد استفاده آن نظر افکند. این واژه شش بار در گاهان به کار رفته است، سه بار در شمار مفرد و سه بار در شمار جمع. بندهایی که این واژه در آنها به کار رفته عبارت‏اند از:

یسن 34 بند 13(1)

ای اهورا! آن راه را که به من گفتی ازآنِ اندیشه نیک [است به ما بنمایان]، آن [راهِ] خوب ساخته شده را که +دئناهای +سوشیانتها با راستی بر آن گام برمی‏دارند[و] به سوی مزدی که به نیکْ بخشندگان می‏دهید و تو، ای مزدا، مقرر کننده آن هستی [پیش می‏روند].

یسن 45 بند 11

ای مزدا اهورا! کس دیگری که دیوان و آدمیان را خوار می‏شمارد، که او(=مزدا) را - بر خلاف کسی که در باره‏اش درست می‏اندیشد - خوار می‏شمارند،[چنین کسی] به وسیله+دئنایِ +افزونی بخشِ+سوشیانتِ سالارِخانه، یار، برادر یا پدر [خواهد بود].

یسن 46 بند 3

ای مزدا! کی گاوانِ روزها، خِرَدهایِ+سوشیانت‏ها، با+آموزشهای+کامل برای دست یازیدن [مردم] به راستی در جهان برخواهند دمید؟ برای خوراک باید با اندیشه نیک به سوی چه کسانی آمد؟ ای اهورا! تو را برای +آموختن [آن] به من برمی‏گزینم.

یسن 48 بند 9

ای مزدا! کِی خواهم دانست که تو با راستی بر چیزی که بیمِ آن مرا می‏ترساند احاطه داری؟ همانا بگذار+فرمانِ اندیشه نیک به من گفته شود. باشد که +سوشیانت بداند پاداشش چگونه خواهد بود.

یسن 48 بند 12

ای مزدا! آنان +سوشیانت‏های کشورها خواهند بود که با اندیشه نیک از شناختِ تو با کردارهای [الهام گرفته از] راستیِ +آموزشِ تو پیروی می‏کنند. زیرا آنان دفع کنندگانِ [دیو [خشم آفریده شده‏اند.

یسن 53 بند 2

پس باشد که کِی گشتاسب [و] پسرِ زردشتِ سپیتمان(2)و فرشوشتر مخلصانه از شناخت مزدا برای ستایش او و از پرستش او با گفتارها و کردارهای [الهام گرفته از] اندیشه [زردشت]،[از این] راههای راستِ بخشش، پیروی کنند. [این است] +دئنای +سوشیانت که اهورا +آفرید.

واژه saošiianÊt -از لحاظ اشتقاق صفت فاعلی آینده از ریشه فعلی - sao (صورتِ قویِ(suÎ- به معنی «ورم کردن؛ بزرگ شدن؛ کامیاب شدن؛ قوی شدن»(3)با نشانه ستاک آینده šiia - و پسوند سازنده صفت فاعلی گذرا --nÊt(صورتِ دیگری از -anÊt-) است. از آن جا که آینده، علاوه بر معنی اصلی خود، بر خواست و اراده نیز دلالت می‏کند (ویتنی 1924، بند 948)، این واژه را می‏توان به صورتهای زیر ترجمه کرد: «کامیاب شونده»، «خواهانِ کامیابی»،«نیرومند شونده» و «خواهانِ نیرومندی». اگر چه واژه فارسی میانه suÎd «سود» نیز در نهایت از ریشه فعلی -suÎ مشتق شده (بیلی 1979، 429)، ترجمه - saošiianÊtاوستایی به suÎd(oÎ)mand «سودمند» در فارسی میانه و «سودمند» و «سود رسان» در فارسی نو دقیق نیست.

با توجه به موارد کاربرد سوشیانت در شش بند مذکور از گاهان می‏توان نکات زیر را استخراج کرد:

1
ـ سوشیانتها با برخورداری از دئنای(4)افزونی بخش(5)(یسن 45:11)و نیروی خرد (یسن 46:3) بر راه اندیشه نیک گام برمی‏دارند (یسن 34:13) و با نیک بخشی (= سخاوتمندی)(یسن، 34:13) و پیروی از راههایِ راستِ بخشش (یسن 53:2) از شناخت مزدا (یسن، 48:12؛ 53:2) و پرستش او (یسن 53:2) با کردارهای مورد پسندِ او (یسن 48:12) پیروی می‏کنند و در پایان به مزدی که سزاوار آن‏اند می‏رسند (یسن 34:13).

2 -
سوشیانتها می‏توانند سالارِ خانه (یسن 45:11) یا کشور (یسن 48:12) و احتمالاً دیگر واحدهای اجتماعی(6)باشند. آنان دشمن دیو خشم‏اند (یسن 48:12) و با یار، برادر و پدر کردنِ آدمیان (یسن 45:11)پیوندهای اجتماعی را مستحکم می‏سازند. از این رو مِسینا سوشیانتها را در گاهان شخصیتهایی تاریخی می‏داند که«رسالتشان اجتماعی بوده است» (1932، 158).

3
ـ از آن جا که در آخرین جمله از یسن 48:9 به یک باره سوم شخص مفرد جای اول شخص مفرد را می‏گیرد و نیز از آن جا که در سه مورد از شش مورد مذکور واژه سوشیانت در شمار جمع به کار رفته است، می‏توان نتیجه گرفت که زردشت خود یکی از سوشیانتها، و بدون شک بزرگترینِ آنها، بوده است.

4
ـ کار برد سوشیانت در یسن 45:11 - که هیچ ارتباطی با آیین قربانی ندارد - نشان می‏دهد که بر خلاف نظرِ کلنز و پیرار منظور از «راه» در بندهای مذکور «مراسم قربانی» و منظور از سوشیانت «مجری مراسم قربانی»یا «قربانی کننده» نیست (نیز نگاه کنید به، هینتسه 1995، 87).

بنابراین منظور از سوشیانتها در گاهان بزرگانی است که به پیروی از زردشت، به آموزشهای مزدا گوش جان می‏سپارند و با پیمودن راه راستی رهبری مردم را به دست می‏گیرند و با دیوان و دیو سیرتان می‏ستیزند و در پایان به پاداش عمل خویش می‏رسند و صلح و آشتی را در جامعه حکمفرما می‏کنند.

2 .
سوشیانت در اوستای متأخر
در اوستای متأخر هر گاه سوشیانت در شمار جمع به کار رفته باشد، تفاوتی با سوشیانت گاهان ندارد:

«
سوشیانتهای َاشَوَن (= پیروِ راستی)»(یسن 14:1)، بسنجید با: یسن 34:13.

«[
ما] سوشیانتها دروغ را دور خواهیم راند»(یسن 61:5)، بسنجید با: یسن 48:12.

«
سوشیانتهای کشورها»(یسن 70:4)، بسنجید با: یسن 48:12.

«
خِرَد همه سوشیانتها»(یشت 17:2)، بسنجید با: یسن 46:3.

سوشیانتها «داناترین، راست گفتارترین، یاری کننده‏ترین [و] خردمندترین»(یسن 13:3؛ ویسپرد 3:5) سرورانی هستند که رسالت زردشت را ادامه می‏دهند و بر خلاف نظر بارتلمه (1904، 1551)، سوشیانتهایِ اوستایِ متأخر فقط موبدان یا منجیان آخر زمان نیستند، بلکه هر فرد پرهیزگاری می‏تواند به مقام ایشان نائل شود:

«
بشود که سوشیانتها باشیم، بشود که پیروز باشیم، بشود که پیش برنده‏ترین میهمانان گرامی اهورامزدا باشیم، ما مردان َاشَوَن که با اندیشه‏های نیک می‏اندیشیم، با گفتارهای نیک [سخن] می‏گوییم [و] با کردارهای نیک [عمل [می‏کنیم.»(یسن 70:4).

فقط در یک مورد (یسن 14:1 = ویسپرد 5:1؛ 11:20)موبدان خود را صریحا سوشیانتها نامیده‏اند:

«
برایِ پرستش و نیایش و خشنودی و ستایش شما، امشاسپندان؛ برایِ بهروزی و خشنودی رَدان و َاشَوَنی و پیروزی و خوشیِ روانِ ما،سوشیانتهایِ اَشَوَن

در عصر اوستای متأخر مزداپرستان سوشیانتهایی را می‏شناختند که در گذشته دلاوریها از خود نشان داده‏بودند و نیز می‏دانستند که در آینده سوشیانتهای دیگری خواهند آمد:

«
به خاطر شما (=فرَوَشی‏ها(7)) [بود که] پیش از این کَرشْنَزْها(8)(karšnazoÎ) یِ پهلوان، خشتاوی‏ها(9)((xštaÎuuaiioÎیِ دلیر، سوشیانتهایِ دلیر [و] پیروزمندانِ دلیر، نیرومندترین شدند»(یشت 13:38).

«
اَشَوَنانی که درگذشته‏اند، َاشَوَنانی که زنده‏اند [و آن] مردانی که زاده نشده‏اند [یعنی]سوشیانتهایِ نو کننده»(یسن 24:5؛ ویسپرد 11:7).

«
ای سپیتمان [زردشت]! مرا (= هوم(10)را) بگیر، مرا برای خوردن آماده کن، مرا برای ستایش بستای، چنان که مرا سوشیانتهایِ دیگر خواهند ستود»(یسن 9:2).

اما هر گاه در اوستای متأخر واژه سوشیانت در شمار مفرد به کار رفته باشد، تنها به یک سوشیانت خاص - که منجی آخر زمان است - باز می‏گردد.

«
همه فَرَوشی‏هایِ نیکِ توانایِ َاشَوَنان را می‏ستاییم، از کیومرث(11)تا سوشیانتِ پیروز»(یسن 26:10، 59:27؛ یشت 13:145).

موبدان با در نظر گرفتن فقره گاهانی زیر نام َاسْتْوَتْ رتَه (äräta- astuuat¬.)را برای «سوشیانتِ پیروز» برگزیده‏اند که به معنیِ «راستیِ جسمانی» است:

یسن 43 بند 16

x¨iiaÎt¬ uštaÎnaÎ aojoÎèhuuat¬.astuuat¬ ašÊäm

راستیِ جسمانی با نیرویِ زندگی قدرتمند باشد.(12)

جزء - - ärätaدر این نام گونه‏ای گویشی برای واژه اوستایی - ašÊa «راستی» است(بسنجید با: -arta در فارسی باستان و -rÊta¨ در سنسکریت). از آن جا که اسطوره مربوط به استوت رته - که درباره‏اش سخن خواهیم گفت - ارتباط بسیار نزدیکی با دریاچه هامون در سیستان دارد، باید این نام واسطوره مربوط به آن را از نوآوریهای موبدان سیستان دانست(13)مفهوم نام استوت رته را اوستا خود چنین بیان کرده است:

«
که نامش سوشیانت پیروز و استوت رته خواهد بود؛ از آن رو سوشیانت، که همه زندگی جسمانی را نیرو خواهدبخشید(14)از آن رو استوت رته، که [آن]موجودِ زنده جسمانی، بی بیمیِ جسمانی را مهیا خواهد کرد»(یشت 13:129).

استوت رته، پیک مزاد اهورا (یشت 19:92)، از تخمه زردشت ـ که در دریاچه کیانسه(15)(Kasaoiia-)(یشت 19:92؛ وندیداد 19:5) نگهداری می‏شود و نود و نه هزار و نهصد و نود و نه فرَوَشی محافظت از آن را بر عهده دارند (یشت 13:62) ـ و از دوشیزه‏ای به نام ردَت فِذْری (16) (ärädat¬.fädriÎ-)(یشت 13:142)، ملقب به ویسپَ تَوْرْوَیْری (17)(viÎspa.tauruuairiÎ -)(یشت 13:142؛ 19:92)،«برای ایستادگی در برابر ستیزه‏های دیوان و آدمیان» (یشت 13:142) زاده خواهد شد و نوسازی (اوستایی frašoÎ.käräti-) ، فارسی میانه (18)(frašagird جهان را به انجام خواهد رسانید:

«
فّرِ(19)شاهی نیرومند مزدا آفریده را می‏ستاییم،[آن فرّ] بسیار ستوده سرآمدِ پرهیزگارِ کارآمدِ زبر دست [و [برتر از دیگر آفریدگان را، که سوشیانت پیروز و دیگر یاران [او] را همراهی خواهد کرد تا جهان را نو کند: [جهانی] پیرنشدنی، نامیرا، تباهی ناپذیر، نپوسیدنی، جاودان زنده، جاودان بالنده، [و] کامروا. در آن هنگام که مردگان برخیزند،[آن] زنده بی‏مرگ (= سوشیانت) خواهد آمد [و] جهان به خواست خویش نو خواهد شد. پس جهانهای (= آفریدگانِ) فرمانبردارِ راستی بی‏مرگ شوند، دروغ دگر باره به همان جایی رانده شود که از آن جا برای نابودیِ [فرد] اَشَوَن و تبار و هستی [اش] آمده بود. تباهکار [ماده(20)]نابود خواهد شد، تباهکار [نر] خواهد گریخت» (یشت 19: 90-88).

استوت رته، پس از ظهور، گرز پیروزی‏آور پهلوانانِ پیشین را به دست خواهد گرفت، همان گرزی که باآن فریدون اژی‏دها که(21) (azÏi- dahaÎka-)را، افراسیاب زَیْنیگَوْ(22) (zainigau-)را، کی خسرو افراسیاب را وکی گشتاسب دشمنان راستی را نابود کرده بود (یشت 19:93 ـ 92). او پهلوانانه با دروغ خواهد ستیزید و:

«....
دروغ را از جهانهای راستی بیرون خواهد برد. او باچشمانِ خرَد خواهد نگریست، همه آفرینش را خواهد دید،... ...(؟) او با چشمانِ بخشش همه جهان مادّی را خواهد دید و با توجه همه جهان مادّی را بی‏مرگ خواهد کرد. یارانِ استوت رته پیروز به در خواهند آمد [که [نیک اندیش، نیک گفتار، نیک کردار [و] نیک دئنا [هستند] و هرگز به زبانشان دروغگو ن[ـیستند]. خشمِ خونین سلاحِ بی فرّ از برابر ایشان خواهد گریخت. راستی بر دروغِ بدِ بدنژادِ تیره غلبه خواهد کرد. اندیشه بد شکست خواهد یافت؛ اندیشه نیک بر آن غلبه خواهد کرد. سخنِ دروغ گفته شده شکست خواهد یافت؛ اندیشه نیک بر آن غلبه خواهد کرد. خرداد و َامرداد بر گرسنگی و تشنگی غلبه خواهند کرد؛ خرداد و اَمرداد بر گرسنگی و تشنگیِ بد غلبه خواهند کرد. اهریمنِ ناتوانِ بدکنش خواهد گریخت.....»(یشت 19:96 - 93).

از آن جا که اراده اهورا مزدا بر آن قرار گرفته که در پایان راستی بر دروغ چیره شود، در همه جا در اوستای متأخر واژه سوشیانت در شمار مفرد- که فقط به استوت رته بازمی‏گردد ـ با صفت väräÑrajan-(پیروز) آمده است.

زمان پیداییِ اسطوره استوت رته، سوشیانت و منجی آخر زمان، را پیش از گسترش دین زردشت در غرب ایران در اواخر سده هفتم پیش از میلاد نوشته‏اند (بویس، 872)، پس از آن موبدان غرب ایران، احتمالاً تحت تأثیر باورهای بابلی، عمر جهان را چهار دوره سه هزار ساله دانستند و ظهور زردشت را در آغاز سه هزار سال پایانی قرار دادند. به نوشته منابع فارسی میانه در هر هزار سال پس از زردشت، از تخمه او منجی‏ای زاده می‏شود که نخستین آنها هوشیدر(hoΚiÎdar)، دومین آنها هوشیدرماه (23)(hoΚiÎdarmaÎh)، و سومین و آخرین آنها سوشیانس است(24).

بنابر این سوشیانت ـ که درگاهان مفهومی کاملاً دینی دارد و منظور از آن هر رهبرِ پرهیزگارِ دیوستیز است ـ در اوستای متأخر به تدریج با اسطوره پهلوان اژدهاکش در هم می‏آمیزد و سازه معنایی جدیدی به خود می‏گیرد و درنهایت به منجیِ آخر زمان که نامش «استوت رته» و صفتش «پیروز» است اطلاق می‏شود و بدین گونه به اصطلاحی آخرت شناختی بدل می‏شود.

پی نوشتها

1 .
ترجمه‏ها بر پایه آخرین ترجمه انگلیسی هومباخ (1994) است. در پاره‏ای از موارد واژه یا عبارتی بر مبنای ترجمه‏های اینسلر(1975)، بارتلمه (1904)، کلنز (1988)، لومل (1971) و هینتسه(1995) ترجمه شده است. این واژه‏ها به نشانه + مشخص شده‏اند.

2 .
هومباخ SpitaÎma - را نام پسر زردشت می‏داند (1994، 103)، اما این واژه در همه جا نام خاندانِ زردشت است. احتمالاً منظور از پسر زردشت ایسَتْ واسْتْرَ (isat¬. vaÎstra)، بزرگترین فرزند اوست (بارتلمه 1904، 1624).

3 .
از ریشه هند و اروپایی*kھeu - : «ورم کردن؛ ورم؛ فرورفتگی» (پوکورنی 1959، ج 1،

4 .
واژه اوستایی - daeÎnaÎ به «دیدگاه فکری و نگرش فرد به زندگی خود و جهان پیرامونش اطلاق می‏شود»(هینتسه 1995، 84). هومباخ (1994) آن را همیشه «دیدگاه دینی» (religious view)ترجمه می‏کند.

5 .
واژه اوستایی spänÊta-را هومباخ (1994)«مقدس»(holy) ترجمه می‏کند، اما بهتر است آن را به معنی «افزونی بخش» و «کامیاب کننده»making to increase and prosper)) دانست (بیلی 1979، 395).

6 .
واحدهای اجتماعی عصر زردشت به ترتیب عبارت بودند از: کشور (daè¨hu-)، قوم (zänÊtu-)، طایفه (-vis ) و خانه یا خانواده (- dam).

7 .
فرَوَشی (اوستایی - (frauuašÊi یا فرَوَهْرْ (فارسی میانه (frawahr: از عناصرِ مینوی که پیش از آفرینش موجود بوده‏است و پس از مرگ نیز پایدار می‏ماند و وظیفه محافظت از آفریدگان نیک را بر عهده دارد.

8 .
کَرشْنَزْ((karšnaz و خشتَوی ((xštauuiنامِ دو خاندانِ ایرانی است.

9 .
کَرشْنَزْ((karšnaz و خشتَوی ((xštauuiنامِ دو خاندانِ ایرانی است.

10 .
اوستایی haoma-، گیاهی مقدس که افشره آن را در مراسم آیینی می‏نوشند.

11 .
نخستین انسان

12 .
یا «راستی، جسمانی [و]با نیرویِ زندگی قدرتمند باشد.»(هینتسه 1995، 94).

13 .
در باره اهمیت سیستان در تحول دین زردشت نگاه کنید به: نیولی، 1967.

14 .
با توجه به معنای سوشیانت: «نیرومند شونده».

15 .
محل دریاچه کیانسه را سیستان نوشته‏اند(بندهش، 74). کیانسه احتمالاً نام دریاچه هامون بوده است. نیز نگاه کنید به: پور داود، 1356.

16 .
به معنی «کامیاب کننده پدر».

17 .
به معنی «شکست دهنده همه»

18 .
واژه «فرشگرد» دراصل به معنی «شگفت سازی» است.

19 . «
فرّ» یا «فَرّه» در اصل به معنی «سعادت، نیکبختی» است.

20 .
احتمالاً منظور از تباهکار ماده، ماده دیودروغ، و منظور از تباهکار نر، اهریمن است.

21 . =
دهاکه اژدها: اژدهای «سه پوزه، سه کله، شش چشم، هزارفن، بس زورمند، دروغ دیوی، دروندِ بد برای جهانیان، بس زورمندترین دروغ که اهریمن در برابر جهان مادی برای نابودیِ جهانهایِ (= آفریدگانِ)[پیرو] راستی، آفرید»(یسن 9:8). این نام بعدا در فارسی میانه به azdahaÎg و در فارسی دری به ضحاک بدل شد. واژه «اژدها» نیز از صورتِ پارتی همین واژه (azÏdahaÎg)بر جای مانده است.

22 .
نام یکی از دشمنان ایرانیان است.

23 .
نام این دو در اوستای متأخر فقط یک بار در بند 128 فروردین یشت به صورتهای uxšÊiia←¬.äräta«پروراننده راستی» و ـ uxšÊiiat¬.nämah- «پروراننده نماز» آمده و فروهرشان ستوده شده است. لازم به ذکر است که این بند از فروردین یشت از افزوده‏های بعدی است و زمان افزودنِ آن پس از خلق اسطوره مذکور بوده است.

24 .
درباره این سه منجی و وقایع آخر زمان در متون فارسی میانه نگاه کنید به: راشد محصل، 1369.

منابع:
Bailey, H.W. Dictionary of Khotan Saka. Cambridge, 1979.

Bartholomae, C. Altiranisches Wörterbuch. Strassburg, 1904.

Boyce, M."Astvat.äräta."in Encyclopedia Iranica, voI.II, pp. 871-873.

Gnoli,G. Ricerche storiche sul siÎstaÎn antico. Roma,1967.

Hintze, A."The Rise of the Saviour in the Avesta"in Iran und Turfan, Beiträge Berliner Wissenschaftler,Werner Sundermann zum 60. Geburtstag gewidmet,Herausgegeben von C. Reck und P. Zieme, Wiesbaden, 1995,pp.77-97.

Humbach,H. "Gast und Gabe bei Zarathustra" in Münchener Studien zur Sprachwissenschaft 2, 1952 [1957], pp. 5-34.

Ibid.Die Gathas des Zarathustra.2 Bde., Heidelberg, 1959.

Ibid.The GaÎthaÎs of Zarathushtra, in collaboration with J. Elfenbein and P.O. SkjrvØ, 2 voIs. ,Heidelberg, 1991.

Ibid. and P. Ichaporia. The Heritage of Zarathushtra, A New Translation of his GaÎthaÎs. HeideIberg, 1994.

Insler, S. The Gathas of Zarathustra. Acta Iranica 8. Téhéran - Liège, 1975.

Kellens,J. and E. Pirart. Les textes vieil - avestiques. 3 vols.,Wiesbaden,1988, 1990,1991.

Lommel, H.Die GaÎthaÎ des Zarathustra, Herausgegeben von B. Schlerath, Basel/Stuttgart,1971.

Messina, G."il Saušyant - nella tradizione iranica e la sua attesa"in Orientalia 1, 1932,pp.149-176.

Pokorny, J.Indogermanisches Etymologisches Wörterbuch.2 Bde. Bern/Stuttgart,1959.

Whitney, W.D. Sanskrit Grammar.5th edition,Leipzig ,1924.

بُندَهِش. گزارده مهرداد بهار، تهران، 1369.

پورداود، ابراهیم. سوشیانس .بمبئی، 1346 ه. ق.

همو .«هامون» در یشت ها، به کوشش بهرام فره‏وشی، چ 3، تهران، 1356، ج 2، ص 302 - 289.

راشد محصل، محمدتقی. «نجات بخشی در دین زردشتی» در نجات بخشی در ادیان، تهران، 1369، ص 109-1.

لازم به ذکر است که در نگارش این مقاله بیشتر از مقاله هینتسه (1995) استفاده شده است.

 

"سوشیانت" موعود زرتشت

بر اساس اعتقادات زرتشتی، "سوشیانت" در پایان عمر این جهان ظهور میکند و زمینه رستاخیز (فراشگرد)، روزی که جهان سراسر نیکی و عدل خواهد شد را فراهم می سازد.

 

 

 

در آموزه های زرتشتی مساله موعود آخر الزمان ارتباط تنگاتنگی با مساله زمان کرانه مند یا همان هزاره ها دارد. در باورهای زرتشت و بر اساس کتابهای دینی پهلوی جهان به چهار دوره ۳۰۰۰ ساله ” بر اساس کتابهای دینی پهلوی جهان به چهار دوره ۳۰۰۰ ساله تقسیم می شود. این ۱۲۰۰۰ سال در واقع زمان کرانه مندی است که طبق پیمان اهورا مزدا و اهریمن برای کارزار از زمان بیکران جدا شده است . ... “ تقسیم می شود. این ۱۲۰۰۰ سال در واقع زمان کرانه مندی است که طبق پیمان اهورا مزدا و اهریمن برای کارزار از زمان بیکران جدا شده است .

۳۰۰۰ سال نخست: دوران خلق مینوی، حمله نافرجام اهریمن، پیشنهاد زمان آمیختگی نه هزارساله اهورامزدا و قبول اهریمن، است. در ۳۰۰۰ سال دوم جهان از حالت مینوی به حالت گیتوی و دنیوی آفریده شد. ۳۰۰۰ سال سوم، دوره آمیختگی و حمله اهریمن به دنیا و آوردن پلیدی و مرگ است.

و در پایان این دوره است که ” در گاتها (بخشی از اوستا که به خود زرتشت منتسب است) واژه سوشیانت که صفت فاعلی آینده ، به معنای "کسی که سود می رساند" است، دو گونه کاربرد دارد. گاه به صورت مفرد که مراد از آن بنابر گفته بسیاری از محققین خود زرتشت است و گاه به صورت جمع که مراد از آن ایفای معنایی وسیع تر و برای کسانی است که پس از وی خواهند آمد تا فرا رسیدن فراشگرد را یاری دهند. ... “ زرتشت به دنیا می آید .

۳۰۰۰ سال پایانی جهان دوره ای است که در آغاز آن زرتشت به بهدینی الهام می یابد. ظهور هوشیدر ( اولین منجی) در پایان هزاره اول، ظهور هوشیدر ماه( دومین منجی) در پایان هزاره دوم، ظهور استوت ارت (سوشیانت ، موعود آخر) از وقایع این دوره است. و بالاخره در پایان هزاره سوم، زمان فرشوکرتی یا فراشگرد (رستاخیز) فرا می رسد. زمانی که طبق آموزه های زرتشتی در آن دنیا دوباره زنده خواهد شد و اهریمن کاملا شکست می خورد.

در گاتها (بخشی از اوستا که به خود زرتشت منتسب است) واژه سوشیانت که صفت فاعلی آینده ، به معنای "کسی که سود می رساند" است، دو گونه کاربرد دارد. گاه به صورت مفرد که مراد از آن بنابر گفته بسیاری از محققین خود زرتشت است و گاه به صورت جمع که مراد از آن ایفای معنایی وسیع تر و برای کسانی است که پس از وی خواهند ” در کتابهای اوستا به موضوعاتی از قبیل ذکر نام سه موعود، کیفیت تولد سوشیانت در هزاره پایانی جهان، چگونگی نگهداری نطفه زرتشت در دریاچه کیانسه ، نامهای سه موعود، نام مادر و یاران سوشیانت اشاره شده است. ... “ آمد تا فرا رسیدن فراشگرد را یاری دهند.

قبل از پرداختن به سایر بخش های اوستا ذکر این نکته لازم است که با توجه به اینکه تاریخ دقیق هیچ یک از بخش های اوستا برای ما معلوم نیست، نمیدانیم افسانه سوشیانت چه مدت پس از مرگ زرتشت بدین شکل درآمده است و آنچه مسلم است این است که این اسطوره کم کم و در طول تاریخ تکامل دین زرتشتی به شکل بعدی آن، پرورده شده است.

در دیگر کتب اوستا عموما دو نوع کاربرد برای سوشیانت دیده میشود:

گاه سوشیانت ها به صورت جمع ، که ظاهرا ” زرتشت سه بار با همسرش "هووی" نزدیک شد و هرسه بار نطفه او بر زمین ریخت. "نیروسنگ" ایزد روشنی و زور آن نطفه را بگرفت و به ایزد آناهید سپرد تا نگهداری کند. ۹۹۹۹۹ فروشی پرهیزکاران به پاسبانی آن گماشته شدند تا از گزند دیوان مصون باشد. نطفه را در دریاچه کیانسه به ایزد آب ها ناهید سپردند و به هنگام مقرر هریک از سه دوشیزه در آن جا آب تنی کرده و از نطفه زرتشت باردار خواهد شد.... “

مراد از آن همان سه موعود هستند و گاه سوشیانت به صورت مفرد، که منظور از آن استوت ارت یا همان منجی پایانی است.

در کتابهای اوستا به موضوعاتی از قبیل ذکر نام سه موعود، کیفیت تولد سوشیانت در هزاره پایانی جهان، چگونگی نگهداری نطفه زرتشت در دریاچه کیانسه ، نامهای سه موعود، نام مادر و یاران سوشیانت اشاره شده است.

در کتابهای بعدی، دینکرد، بندهشن، زند بهمن یشت، جاماسب نامه صورت کامل و تفصیلی اسطوره سوشیانت آمده است . نام سه موعود، کیفیت ولادت، ویژگی های زمان ظهور هر کدام از آنها، پیش آهنگان و جاویدانان از موضوعاتی هستند که به تفصیل از آنها سخن رفته است.

چکیده افسانه کامل سوشیانت ها مطابق آنچه در کتاب "صد در بندهشن" آمده است، اینچنین است:

زرتشت سه بار با همسرش "هووی" نزدیک شد و هرسه بار نطفه او بر زمین ریخت. "نیروسنگ" ایزد روشنی و زور آن نطفه را بگرفت و در پایان هزاره آخر (دوازدهم) موعود سوم که همان سوشیانت است و نام او "استوت ارته" به معنای نظم مجسم است، ظهور می کند و در این زمان و با کمک این منجی است که فراشگرد یا فرشوکرتی (رستاخیز و پایان خوش جهان) فرا می رسد.... “

به ایزد آناهید سپرد تا نگهداری کند. ۹۹۹۹۹ فروشی پرهیزکاران به پاسبانی آن گماشته شدند تا از گزند دیوان مصون باشد. نطفه را در دریاچه کیانسه به ایزد آب ها ناهید سپردند و به هنگام مقرر هریک از سه دوشیزه در آن جا آب تنی کرده و از نطفه زرتشت باردار خواهد شد و در پایان هزاره دهم "هوشیدر" و در پایان هزاره یازدهم "هوشیدر ماه" به عنوان دو پیش آهنگ منجی و سوشیانت پایانی ظهور میکنند.

ظهور این دو منجی همراه با حوادث و نشانه هایی مثل قیام "بهرام ورجاوند" قبل از ظهور هوشیدر و یا زنده شدن و بازگشت "ضحاک" فرمانروای ظالم ایرانی و هلاکت او به دست " گرشاسب" در هزاره هوشیدر ماه ، همراه است.

پس از آمدن این دو موعود و در پایان هزاره آخر (دوازدهم) موعود سوم که همان سوشیانت است و نام او "استوت ارته" به معنای نظم مجسم است، ظهور می کند و در این زمان و با کمک این منجی است که فراشگرد یا فرشوکرتی (رستاخیز و پایان خوش جهان) فرا می رسد. همان دورانی که طبق آموزه های زرتشتی در آن دنیا دوباره زنده خواهد شد و اهریمن شکستی ابدی را تجربه کرده و به طور کل از این دنیا رخت می بندد و دنیای جدا از اهریمن که همان بهشت موعود است، شکل میگیرد.

 

 

خبرگزاری آینده روشن

بخشی از قوانین اوستا در وندیداد(کمی عجیب)


مجموعه قوانین زردشت در اصطلاح اوستا ،بنام وندیداد موسوم است این واژه از سه لفظ سانسکریت ترکیب یافته یکی "وی" یا "ویگ" به معنی ضد یا دشمن ،دوم "دئو"به معنی دیو وعفریت وسوم "دا " یا "داتم" به معنی قانون ، این سه لفظ مجموعا به عبارت "وی دوه داتم " یا "وندیداد" به معنی "قانون ضد دیو "میباشد .
این کتاب شامل 22 فصل است که به مباحثی مانند آداب طهارت ، کیفرها وشریعت زرتشتیان می پردازد . که در ذیل به بخشی از آن اشاره مینماییم .
·
قطعه زمینی که در آن سگ یا انسان بمیرد باید به مدت یک سال بی کشت ومحصول بماند /وندیداد/فصل 6
·
برج خاموش یا دخمه جایست که اجساد را برهنه میکنند در آنجا طولی نمی کشد که کفتار جز استخوان ،چیزی از جسد را باقی نمی گذارند ( تا دهه 1340 این روش توسط زرتشتیان ایران انجام می شده است )وندیداد/فصل هفتم /72
·
اگر زن کودک مرده بدنیا آورد نخستین خوراک این زن ادرار گاو آمیخته با خاکستر است که آن زن باید سه یا شش یا نه فروبرد وبلع نماید وندیداد/ فصل هفتم /65و66
·
اگر مردی روی جسد مرده پوشاک بافته شده از نخ یا پوست بیاندازد بقدری که تمام بدن وی را مانند لباس کامل بپوشاند 2000 ضربه تازیانه سزاوار است وندیداد/فصل هشتم /25


سوشیانت کیست ؟
به وجود آمدن جهان آفرینش گیتی در دین زرتشت :
سه هزاره ی اول) دوره مینوی یا روحانی
سه هزاره ی دوم) دوره گیتی یا مادی
سه هزاره ی سوم) دوره آلایش یا آمیزش ظلمت ونور
سه هزاره چهارم) دوره ظهور نجات بخشان ایزدی و پالایش گیتی از رنج و بیداد و ناپاکی
در آئین مزدیسنا طول جهان ۱۲۰۰۰ سال داشته شده که به ۴ دوره ی ۳ هزار سالی تقسیم گردیده است.
پیش از آن که اهورامزدا جهان مادی بیافریند ، عالم روحانی را که آن را عالم فروهر گویند ، آفرید .یعنی آن چه بایستی هیئت مادی به خود بگیرد.از پیش صورت معنوی یا فروهر آن آفریده شده است واز روی صور عالم فروهر ترکیب جسمانی پذیرفته ، به جهان در آمدند .
در هنگام ۳ هزار سال ، جهان مادی ، دوراز هرگونه کژند وآسیب به سر برد. ولی پس از گذشتن این روزگار اهریمن خروج کرده و آفرینش ناپاک خویش آلوده ساخت و جهان را دچار تیرگی و مرگ و جانوران زیان آور کرده و به تباه کردن مخلوقات ایزدی پرداخت. این دوره نیز ۳ هزار سال به طول انجامید تا آن که اهورا مزدا از برای نجات و رستگاری جهان زردشت را به رسالت و پیامبری خویش بر گزید و او را راهنما و رهاننده یجهان نادانی گردانید. این دوره ی ۳ هزار ساله دوره زردشتی و عهد سلطنت روحانی پیغمیبر ایران شمرده می شود.
در آغاز هریک از این ۳ هزاره ی اخیر ، یک تن از رهانندگان سه گانه که هرسه ی آن ها از نطفه ی خود پیامبر دانسته شده اند، به فاصله ی یک هزار سال از یکدیگر پدیار می شوند و قیامت برانگیخته و مردگان برخیزانند و جهان تازه سازند و آفرینش اهورامزدا را به کمال خواهند رساند.
سوشیانت در لغت
«
این کلمه از ریشه « سو» که به معنی بهره و منفعت است می باشد . کلمه ی سود فارسی از همین ریشه وبنیان است
«
این واژه در فارسی میانه سوشیانس و در فارسی نو سوشانس / سوشیانت و در فارسی زرتشتی ، ساوشیوش ، سوشیوش / سیاوشاس و... نیز ظبط شده است. کلمه سوشیانت در اوستا نیز به صورت سوشیانت آمده است
معنای سوشیانت
سوشیانت در لغت به طور عموم به کسی گفته می شود که از وجودش به مخلوقات سود وثمر رسد و یا این که مردم را از ذلت و خواری و بدبختی برهاند، خواه ذلت و ظلم و ستم باشد یا ظلمت و جهل و نادانی .
سوشیانت صفت است ، به معنی سودمند یا سود رساننده و سودبخش. کلمه سو و سوه که در تفسیر پهلوی اوستا ، سوت (سود) ترجمه شده در نامه ی مقدس بسیار به کار آمده است.
در «گات ها »کلمه سوشیاتت به صیغه مفرد ، به معنی رهاننده یا نجات دهنده ذکر شده و پیامبر ایران ، «زرتشت » خود را «سوشیانت »نامیده است.
کلمه نوکننده در لغت
در آئین مزدیسنا ،« پایان زندگی جهانی » یا «آخرالزمان » ، « فرشوکرتی یا فرشوچرتر» نامیده شده است .
در اوستا این لغت به معنای «فرشوچرتر» ، (فرش : فراز ، پیش – چرتر : از فعل کردن ) است.
این کلمه در پهلوی «فرشکرت» و در پازند «فرشکرد» گویند.
فرشوکرتی را می توان به معنی رستاخیز روز پسین و قیامت و یا هنگامی که آفرینش ایزدی و مخلوقات مینوی به درجه کمال می رسند و به سوی جهان پایدار و همیشگی و جاودانی گرایند، نیز در نظر گرفت.
به عبارت دیگر ، نو نمودن جهان ، تازه کردن گیتی ، زندگی مینوی آراستن ، خرم ساختن زندگانی ، رسالت سوشیانت ها همین است که جهان را تازه و خرم کرده و از شدت آسیب اهریمنی بکاهند.
فرشوکرتی چنانچه در زبان پهلوی آمده ، در آن هنگامی خواهد بود که گیتی از کم و کاستی رهیده ، به اوج ترقی رسند و از هرگونه آلایشی پاک و منزه شوند.
این زمان در آئین مزدیسنا آن گاه خواهد بود که پدر آسیب ها ، رنج ها ، تیرگی ها یا اهریمن بدکنش شکست یافته ، نابود گشته و نیز یاران نابکار وی چون دیو خشم ، دیو دروغ ، دیو آز و دیو تیرگی از میان بروند.چون چنین شود ، جهان بهشت برین گردد.
سوشیانس در اوستا
سرچشمه ی مطالب درباره ی سوشیانت نخست خود اوستا است.دوم نامه های دینی مزدیسنا از پهلوی و پازند و پارسی – چون بندهش ، دینکرد ، دادستان دینیک (داتستان دینیک) ، وچکرت دینیک ، شگفتی های سیستان ، زند بهمن یشت ، مینوی خرد ، جاماسب نامه ، صد در بندهش و روایات داراب هرمزدیار و . . .
در اوستایی که امروزه در دست داریم ، مطالب زیادی در باره سوشیانت برجای نمانده است، اما در اوستایی که در روزگار ساسانیان در دست داشتند ، مفصلا از سوشیانت سخن رفته بود.
در قسمت های مختلف «یسنا» هم از این مساله سخن به میان آمده و بر وجود سوشیانت ( به صورت مفرد) تاکید شده است که از آن ، آخرین موعود برداشت شده است. در اوستا به آن «استوت ارت» گفته می شود.
در وندیداد هم سوشیانت آخرین آفریده و مخلوق اهورامزدا دانسته شده و ضمنن به محل ولادت وی که کیانسه است نیز اشاره گردیده است.
در« فروردین یشت» و «زامیاد یشت »که هردو از قدیمی ترین اجزای اوستا به شمار می روند نسبتا بیشتر از موعود های مزدیسنا صحبت شده است. در این دو یشت نام های سه موعود ، نام های مادران و زادگاه و چگونگی ولادت آن ها و نام های برخی از یاوران و همراهان جاودانی آخرین موعود محفوظ مانده است
در قسمت های دیگر اوستا مانند گات ها ، سوشیانت به صورت صیغه جمع آمده و از آنان به صورت یاوران دین سخن به میان آمده است. به عبارت دیگر جانشینان زرتشت و افرادی که از آنان سودی خواهد رسید و مردم را به راه راست راهنمایی کنند و دین مزدیسنان را بیارایند ، «سوشیانت ها »نامیده شده اند. شاید هم مقصود از آنان سه موعود مزدیسنا یا پسران آینده زردشت اند که سرانجام هریک به نوبه خود ظهور خواهند کرد.
در «فروردین یشت» دو برادر «استوت ارت»که پیش از آمدن وی ظهور می کنند ، اولی را هیشدر بامی (خشیت ارته)به معنای فزاینده ، بالنده ، ترقی دهندهی راستی و درستی ، پروراننده ی قانون مقدس و دومی را هشیدر ماه (خشیت نمه) به معنای فزاینده ، بالنده و ترقی دهنده ی نماز یا نیایش پروردگار نامیده اند. اما هرکجا که سوشیانس مطلق آمده منظورهمان موعود است.
بنا به مندرجات «زامیاد یشت» فره ایزدی مختص ایرانیان است و تورانیان هرچند که کوشیده اند به داشتن آن موفق نشدند.رستگاری و پیروزی وموفقیت های پی در پی ایرانیان در طول تاریخ از پرتو همین فر بوده و پس از «کی گشتاسب » - دوست و پشتیبان و حامی زرتشت – دیگر فر به کسی نپیوسته است.
اهورامزدا آن را برای ایرانیان ذخیره نمود تا این که رهانندگان ، یعنی سوشیانت ها ظهور کرده و به آنان تسلیم نماید.
البته شاید این دوره ی ۱۲ هزار ساله که بنا به سنت ، مدت طول عمر جهان دانسته شده به معنی حقیق خود نیست و از ان به نوعی دیگر هم می توان برداشت کرد.
شاید بتوان گفت منظور از ۱۲ هزار سال ، ۱۲ میلیون سال یا ۱۲ میلیارد سال ست . زیرا این گونه استعارات در اسناد کتب قدیمی ایران خیلی نظیر دارد.
در اوستا هم از «روزان» یعنی زمانه بیکران سخن رفته است و آغاز و پایانی از برای جهان شناخته نشده است.به هرحال عدد ۱۲ هزار سال و تقسیم آن به ۴ دوره ی ۳ هزار سالی ، هرمعنی و مفهومی که داشته باشد و هرمعنی از آن اراده گردد، از سنت های بسیار کهن ایران است.
سوشیانس در دینکرد
دینکرد به معنای کتاب اعمال است.در اصل مشتمل بر نه کتاب بوده است. کتاب اول و دوم و بخشی از کتاب سوم از میان رفته است. این کتاب که نوعی دانشنامه دین زرتشتی است، در قرن ۳ ه.ق (۹ م)بر پایه ی نوشته های گوناگون در زمینه های مختلف دین زرتشتی تدوین یافته است.
کتاب هفتم شرح احوال کسانی است که پیش از زرتشت الهام ایزدی به آنان رسیده است.پس ازآن شرح زندگی زرتشت می آید و سپس حوادث پس از زرتشت و فرزندان او (اوشیدر – اوشیدرماه و سوشیانت) تا پایان جهان نقل می گردد.
در فصل دهم از کتاب هفتم ، مخصوصا به تولد سوشیانت پرداخته می شود.
سوشیانس در بندهش
در کتاب بندهش در باره سوشیانت نکته ای نیست وتنها به مطلبی اشاره می کند که طی آن انتقال حادثه ی مرگ ضحاک از عصر اوشیدر ماه به دوره ی سوشیانس است
زرتشت ، اوشیدر و اوشیدرماه و نسبت آنان با سوشیانس
در روایات آمده که زردشت ۳ بار با همسر خود«هووی» (دختر فرشوشتر ، وزیر کی گشتاسب HVOVI) ))نزدیکی می کند و هووی هر بار خود را در آب کیانسه (هامون) می شوید و نطفه های زردشت از طریق هووی وارد این آب می شود.
«
ایزدنریوسنگ» آن نطفه ها را در اختیار می گیرد وبرای نگهداری به ایزدبانو« اردوی آناهیتا» می سپارد، تا زمان مناسب آن برسد وبا نطفه ی مادران فرزندان موعود بیامیزد.برای نگهداری از این نطفه ها ۹۹۹۹۹ فروهر مقدس گماشته می شود. ( آموزگار: ۱۳۷۶ : ۷۶) (‌کلمه نریوسنگ که در اوستا« نئیریوسنگهه» آمده اسم خاص نرسی از آن برداشت شده است و ایزدی است که به پیامبری اهورامزدا گماشته شده است و در واقع پیک اهورامزدا است. دربندهش بزرگ آمده که ایزد نریوسنگ موظف است که پیام های ایزدی را به کیان ویلان برساند. هم چنین از ایزد نریوسنگ یک قسم آتشی اراده شده است که بنابرعقیده ی ایرانیان باستان ، در ناف فرمانروایان جای دارد.)
اوشیدر یا هوشیدر
سی سال مانده به پایان سده ی دهم، از هزاره زردشت ، دوشیزه ای از پیروان دین به ( زرتشتی ) به نام « نامیگ پد» که نسبش به زرتشت می رسد، در آب کیانسه می نشیند و از آن می خورد .نطفه زرتشت وارد بدن او می شود و وی اوشیدر یا هوشیدر را به دنیا می آورد.
چون اوشیدر به سی سالگی می رسد ، خورشید ده شبانه روز در اوج آسمان ، در همان جای که در آغاز آفرینش ، آفریده شده بود ، می ایستد و فرو نمی نشیند تا همه از ظهور او باخبر گردند.اوشیدر به مقام گفتگو با اورمزد می رسد و به برکت این کار ، سه سال برای گیاهان بهار مداوم خواهد بود.انواع گرگ ها در یک جا گرد می شوند و همه به صورت گرگ واحدی در می آیند ، دروج( دیو) چهارپایان نابود می شودو زهر این حیوان تا یک فرسنگ به زمین و گیاه می رسد وآن ها را می سوزاند.از آن دروج ، جهی به شکل ابر سیاه بیرون می آید و سپس وارد وجود مار می شود..
از رویدادهای مهم این دوره آمدن «دیو مرکوس یا ملکوس » است.این دیو در پایان هزاره ی اوشیدر سرما و بارانی سخت ایجاد می کند و سرانجام با نیایش بهدینان ، ملکوس نابود می شود.
اوشیدرماه یا هوشیدر ماه
سی سال مانده به پایان هزاره اوشیدر ، دوشیزه بهدینی به نام « ده پد» که نسبش به زرتشت می رسد ، در آب کیانسه آب تنی می کند و از آن می خورد و نطفه زرتشت وارد بدن او می شود و اوشیدر ماه به دنیا می آید.
چون اوشیدر ماه به سی سالگی می رسد خورشید به مدت بیست شبانه روز در اوج آسمان می ایستد تا بهدینان بدانند که هزاره اوشیدر به پایان رسیده است.
به برکت گفتگوی اوشیدر ماه با اورمزد خوبی ها وخوشی ها ی فراوانی موجودات این سرزمین را در برخواهد گرفت.ماری بزرگ در این دوران به وجود خواهد آمد که دروج ماران و نماینده ی همه ی خزندگان آزار دهنده است.
در این هزاره ، ضحاک از بند فریدون آزاد می شود و فرمانروایی خود را از سر می گیرد. اورمزد همراه امشاسپندان به نزد روان فریدون می رود تا او را برای نابودی ضحاک برانگیزاند.روان فریدون از این کار احساس ناتوانی می کند .پس این ماموریت به عهده ی « گرشاسب» گذاشته می شود.کی خسرو گرشاسب را بیدار می کند و نهایتا او با تیری ، ضحاک را از بین می برد.
سوشیانت
سی سال مانده به پایان دهمین سده از هزاره اوشیدر ماه ، دوشیزه بهدین ۱۵ ساله ای از زرتشت به نام « گواگ پد » در آب کیانسه آب تنی می کند و از آن می نوشد و از این طریق نطفه ی زرتشت وارد بدن او می شود و سوشیانس بعد گذشتن ۹ ماه به دنیا می آید.
سوشیانس مانند خورشید درخشان است ، با ۶ چشم به هرطرف می نگرد تا راه کامل نابودی دروج ها رابیابد.
سوشیانس دارای فر کیانی است.غذای او سرچشمه مینوی است. در سی سالگی به مقام گفتگو با اورمزد و امشاسپندان می رسد و به برکت این گفتگو ،خورشید به مدت سی شبانه روز در میان آسمان می ایستد وظهور سوشیانت را بشارت می دهد.در بازگشت از این گفتگو، کی خسرو سوار بر ایزد وای (ویو) به پذیره ی سوشیانت می آید و از کارهای نیک پیشین خود که بتکده کنار دریاچه ی چیچست را نابود کرده و افراسیاب را از میان برده است یاد می کند. سوشیانت از کی خسرو می خواهد که دین به را بستاید.کی خسرو این دین را می ستاید وبدین ترتیب ، او فرمانروا می شودو سوشیانت ، موبد موبدان می گردد.
او سپاهی برمی انگیزد و به کارزار دیو اشموغی (اهلموغی) یعنی بدعت می رود وبرای موفقیت در این کار نیایش می کند وآن دیو به بالا وپائین زمین می دود و شهریور امشاسپند برای این سوراخ فلز گداخته می ریزد و او را محبوس می کند تا سرانجام به دوزخ افتد.
«
پس از بستن سوراخی که اهریمن از آن بیرون آمده است، زمین هموار می شود و با هموار شدنش و تحقق اتحاد آرمانی تن وروان در انسان ، باردیگر همه ی آفرینش تلفیق کاملی از روح وماده خواهد بود. همان گونه که اراده ی خداوند بوده است
سوشیانت ، بدکاران را عقوبت می کند و نیایش به جای می آورد و همه ی دیوان نابود شوند.دیو آزنخست ، دیو خشم و سپس دیوان دیگر را می بلعد و بعد ایزد سروش ، دیو آز را نابود می کند.
این دوره ، دوره تکامل موجودات اورمزدی است.همه ی دیوان ، از نسل دوپایان وگیاهان ، همه سرسبزند و آفریدگان در خوشی به سر می برند.همه ی مردم دین بردار می شوند، همه با هم دوست و مهربان شده و هیچ انسانی بعد از آن زمان نمی میرد.
سوشیانت وظیفه ی برانگیختن مردگان را دارد .در بامداد ، او با یاران جاودانی خویش نماز صبح به جای می آورد و آن گاه مردگان زنده می شوند.هرکدام از این مردگان در طی زمان و پس از گذراندن داوری انجامین در حضور مهر و سروش و رشن ، از« پل چینود» (پلی است حدفاصل این جهان و آن جهان که بر بالای قله دائیتی جای دارد.)می گذرند.این پل برای نیکوکاران فرسنگ ها پهن و برای گنهکاران هم چون تیغ است.نیکوکاران را ایزد دین به هیئت زیبارویی خوشبو پذیره می شود ودر منازل بهشت که ستاره پایه ، ماه پایه ، خورشید پایه و «گرزمان» (یا گردتمان :محل سرودها وروشنایی های بی پایان)نام دارند، قرار می گیرد وبدکاران که آن ها را عفریته ای پذیرا می شود در طبقه ی دوزخ که آخرین طبقه ی آن محل تاریکی بی پایان است ، جای می گیرند.
روان ها دراین منازل تا روز رستاخیز و بازسازی جهان جای خواهند داشت. چون دوزخی بودن ابدی برای پیروان آئین زرتشت متصور نیست.
سوشیانس ۵ روز آخرماه اسفند در ۵ نوبت نیایش به جای خواهد آورد تا مردگان زنده شوند.مردگان برخواهند خاست و یکدیگر را باز خواهند شناخت . ( بهار: ۱۳۷۵، آموزگار : ۱۳۷۶ ، اورنگ، پورداورد)
«
خطاست اگر این رویداد را پایان جهان بنامیم ، زیرا در دین زردشتی چنین نیست.اگر چنین باشد پایان جهان به معنی پیروزی اهریمن خواهد بود.بهتر است که آن را «بازسازی جهان » بخوانیم، همان گونه که خود زرتشتیان آن را می نامند.جهان دوباره به وضع کاملی که پیش از حمله ی اهریمن از آن برخوردار بود، بازسازی می گردد.اما این حوادث حتی معنایی والاتر از این هم دارد .امور درست به حالت پیشین خود بازنمی گردد، زیرا در این زمان اهریمن دیگر وجود ندارد و اورمزد نه تنها به عنوان خیر مطلق و دانای مطلق ، بلکه در این زمان به عنوان قادر مطلق نیز فرمانروایی کند.» ( جان هیلز: ۱۳۷۹ ، ۱۰۷ )
مادران موعود
بر طبق اوستا مادران موعود عبارتنداز:
ـ سروتت فذری، ونگهوفذری، ارت فذری که معنای لفظی این سه دختر چنین است:
-
سروتت فذری : یعنی کسی که پدرش نامی ومشهور است.وی مادر هوشیدربامی خواهد بود.
-
ونگهوفذری: یعنی کسی که از پدر شریف و نیک و ستوده و بزرگ است.او مادر هوشیدر ماه خواهد بود.
-
ارت فذری: یعنی کسی که مایه آبروی پدر است و یا کسی که پدرش برومند است.او مادر سوشیانت (استوت) خواهدبود. دومین نام این دختر «ویسپ تئوروئیری» به معنای شکست دهنده می باشد.
این مادران دارای خصوصیات مشترکی هستند که از ان جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد::
مادران موعود نه پیش از بارگرفتن ونه پی از آن به مردی پیوسته اند.( با این که سن وی ۱۵ ساله است ، پیش از آن هرگز همبستر نشده است.پس از آن نیز هنگامی که حامله می شود با هیچ کس نزدیکی نکرده است.
۲) در سنین جوانی یعنی ۱۵ سالگی به موعود آبستن شده اند.
۳)مادران سوشیانت ها دوشیزگانی از خاندان وهوروچ بهروز پسر فریان اند که سلسله شان به ایسترواستر(پسر زرتشت ) می رسد.
یاران سوشیانس
در مندرجات اوستا ، از یاران سوشیانت هم نام برده شده است که آن ها در نو نمودن جهان با او همراهی خواهند کرد.
بندهش در فصل ۳۰ فقره ۱۷ ، از ۱۵ مزد و۱۵ زن که معاونین او در نو نمودن جهان به شمار می روند ، سخن گفته است.
اسامی برخی از این معاونین در بندهش و سایر کتب ضبط شده است .مانند:
کی خسرو، نرسی ، طوس ، پشوتن، اشاوزد، اغریرث ، گرشاسب ،نریمان و...
اسامی زنان در جایی ثبت نشده است.
مکان ظهور
خود اوستا مکان ظهور موعودان را معین نموده است:
در فرگرد ۱۹ وندیداد آمده :
«
زرتشت گفت ای اهریمن ناپاک ، من مخلوقات آفریده ی دیو را خواهم برانداخت، من «خن تائیتی پری» را خواهم برانداخت .من عفریت نسا (اشه ومردار)آفریده ی دیو را خواهم برانداخت تا آن که سوشیانت پیروزمند از « آب کالن اوایه » ازطرف مشرق ، از طرف مشرق متولد شود. (هووی دختر فرشوشتر وزیر کی گشتاسب پادشاه مشرق زمین بوده است بنابراین بسیار منطقی است که موعودهای آخرالزمان مزدیسنا در مشرق پا به عرصه ی وجود گذارند. )
در زامیاد یشت فقره ی ۶۶ آمده :
«
فرتوانا را می ستائیم که در آینده به آن کسی مختص خواهد شد که از ناحیه ی کانس اوایه سلطنت خواهد برانگیخت . « روز هئوتومنت » کلمه ای اوستایی برای رود هیرمند است که در شاهنامه از آن به هیرمند یاد شده است.هیرمند لفظن به معنی سد وبند است.
درآن می ریزد و کوه اوشیدا ( شاید همان کوهی باشد که در کتب متاخرین کوه خدا نامیده شده ومسکن پارساسان وپرهیزکاران قرار داده شده است.)در کنار آن واقع است واز آن آب فراوان به دریاچه ی کانس اوایه می ریزد.نام این دریاچه در پهلوی « کیانسه » یا « کیانسو » آمده است.
بندهش در فصل ۱۳ فقره ی ۱۶ می نویسد:
کیانسه در***تان واقع است .اصلن مخلوقات موذی مانند مارها و وزغ ها در آن دریا نبود و آبش بسیار شیرین بود.بعدها شور شد و دگر باره پس از نوشدن جهان نیز شیرین خواهدشد.
راین باره درکتاب سوشیانت موعود مزدیسنا آمده است : « بی شک کیانسه همان دریاچه ای ست که در سیستان در سرحد ایران وافغانستان واقع است و آن را امروزه دریاچه « هامون » گویند. آب این دریاچه امروزه شور نیست ولی بسیار بدمزه است .
در اسطوره سوشیانت نیز می خوانیم:« .سیستان را همین افتخاربس که موعودهای نجات بخش ایران در آینده از آن سرزمین برخواهند خاست و دوشیزگان باکره ی سیستانی ، مادران آینده ی نجات بخشان ایران خواهند گردید ودر یک کلمه « سیستان سرزمین موعود » و انتظار است.به همین سبب هنوز هم دختران سیستانی به امید به دست آوردن نطفه ی مقدس زردشت از آب دریاچه هامون ، در ایام نوروز خود را به زیارتگاه های کوه خدا که امروزه کوه خواجه نامیده می شود رسانده ، پس از به جای آوردن مراسم نیایش ، در آن تن می شویند تا مگر باشد که در شمار باکرگانی باشند که موعودهای سه گانه ی ایران خواهند زایید
علائم ظهور
کتاب زاداسپرم در بخشی از مندرجات مفصلن به حوادث عصر سوشیانس پرداخته است.
سی شبانه روز خورشید بر بالای آسمان می ایستدو در آن هنگام سپهر بجنبد و گردش ماه و مهر واختر دگرگون شود.از زمین چون چشمه های آب آتش بجوشد و آب رو به کاستی نهد و باران از بارش بایستد.پس چون ۳ ماه به رستخیز مانده پیکاری بزرگ درگیردو هم چون آغاز آفرینش ۹۰ روز با اهریمن کارزار باشد .اما این نبرد سترگ همان سان که در آغاز با بارش آب و وزش باد بود در پایان تابش و تف آتش خواهد بود.
در این باره در دینکرد نیزآمده است:
در ۵۷ سال حکومت وی :
۱) دروغ دوپای تخمه نابود گردد.
۲) بیماری ، پیری ، درد، مرگ ، بدی، ستم، کفر از میان می رود.
۳) گیاهان همواره پرطراوت وخرم باشند.
۴) همه ی آفرینش به شادی در آیند.
۵) ۱۷ سال خوراک گیاه ، ۳۰سال خوراک آب ، ۱۰ سال خوراک مینوی باشد.
جهان پس از ظهور
سوشیانس پس از ظهور در خونیره پیشوای دینی گردد و همراه یارانش بر ۷ کشور حکم راند. سوشیانس به همراه ۶ فرشکرد کردار برای برخاستن همه ی آفریدگان اورمزدی یشت فرشکرکرداری سراید و چون یشت انجام شد سوشیانس به مردگان گوید برخیزید.خیزش مردگان جفت جفت باشد پس صف دین باوران از دین ستیزان جدا گردد وآن گاه همه ی مردم به یکباره ناله کنند واشک ریزند.




دشتان (حایض )بودن زن در اوستا (وندیداد) یک امر اهریمنی!! قلمداد شده است!!!این حالت بوسیله اهریمن ودیوان پدید آمده است . هر زنی که به این حالت در آید به تسخیر دیوان درآمده است .با احکام و شرایعی سخت باید دور وجدا از دیگران زندگی کند . از اعضای خانواده ،مردم ،جانوران اهلی ،گیاهان وآتش باید دور باشد !!حق لمس فرزند خود را نیز ندارد .هرگاه دوران خونریزی از ایام مقر ر تجاوز کند آشکار است که دیوها وعناصر زیانکار که در وی حلول کرده اند نمی خواهند خارج شوند لذا مراسم "برشنوم "(شستشو با ادرار گاو) انجام میگیرد .
احکام

  • زن دشتان باید در محلی که بنام دشتانستان حبس شود

(دشتانستان محلی است در جای تاریک تا نگاه او به آتش گیاهان وآب نیفتد ودر کف آن با سنگ ریزه پوشانده شده است ودر مدت حیض زن حق ندارد آن محل را ترک کند وکسی هم حق ندارد به او نزدیک شود مگر همسرش که برای اودر یک ظرف فلزی ویا سربی به مقدر ناچیزی (دوتکه نان ومقداری آبجو )غذا بیاورد ودر سه قدمی او قرار دهد .حتی در سرمای شدید بدون هیچ وسیله سرما زایی به روی زمین باید زندگی کند )

  • اگر زن دشتان به آب رود خانه نگاه کند گناه "تنافور "را مرتکب شده است و اگر زیر باران حرکت کند به ازای هر قطر باران که روی او بریزد پانزده "تنافور" گناه کرده است

("تنافور "یا "تناپوهل"گناهی است که مرتکب آن از پل چینوت یا همان پل صراط نمی تواند بگذرد مگر آنکه کفاره آن را بپردازد که کفار آن 200 ضربه شلاق یا 300 سکه چهار درهمی (1200سکه )میباشد .




طریقه ای اعدام در آیین زرتشت عبارت است از
ü
زنده پوست کندن
ü
مثله کردن (تکه تکه کردن )
ü
خرد کردن استخوانها
ü
پایین پرت کردن از ارتفاع
ü
در میان تخته قرار دادن
ü
وارونه دفن کردن

 

-----------------------------------------------------------------------------------------------

 

مهمان عزیز : جهت استفاده از تمامی امکانات سایت ، لطفا عضو شوید ...!

__________________
منجی عالم دین زرتشت - سوشیانت




در آموزه های زرتشتی مساله موعود آخر الزمان ارتباط تنگاتنگی با مساله زمان کرانه مند و هزاره ها دارد. در باورهای زرتشت و بر اساس کتابهای دینی پهلوی، جهان به چهار دوره ۳۰۰۰ ساله تقسیم می شود. این دوازده هزار سال در واقع زمان کرانه مندی است که طبق پیمان اهورامزدا و اهریمن برای کارزار از «زمان بیکران» جدا شده است.
سه هزار سال نخستین دوران آفرینش مینوی، حمله نافرجام اهریمن، پیشنهاد زمان آمیختگی نه هزارساله اهورامزدا و قبول اهریمن است. در سه هزار سال دوم جهان از حالت مینوی به حالت گیتوی و دنیوی آفریده شد. سه هزار سال سوم، دوره آمیختگی و حمله اهریمن به دنیا و آوردن پلیدی و مرگ است. در پایان این دوره است که بگفت گاتها و اوستا سوشیانت خواهد آمد. در گاتها و اوستا واژه سوشیانت با دو گونه کاربرد استفاده شده است که به آن نیز پرداخته خواهد شد. سه هزار سال پایانی جهان دوره ای است که در آغاز آن زرتشت به بهدینی الهام می شود.

سوشیانت در اوستا سئوشیانت آمده است و در پهلوی سوشیانس ، سوسیوش یا سیوسوش گفته شده است. این واژه از ریشه «سو» بمعنی بهره است. کلمه سود فارسی نیز از همین ریشه است.


سوشیانت در گاتها

در گاتها ، واژه سوشیانت به معنی رهاننده یا نجات دهنده ذکر شده و پیامبر ایرانی ، اشو زرتشت، خود را سوشیانت نامیده است . چنانکه در اشتودگات-یسنا هات 45 بند یازدهم و در وهیشتواست گات-یسنا هات 53 بند دوم و در سپنتودگات-یسنای48 بند نهم می گوید :
کی خواهم دانست ای مزدا!
ای مظهر راستی ، اگر تو بوسیله راستی و اشا ، بر کسی که زیانش مرا می ترساند ، توانا هستی ، پس بگذار سخنان راست اندیشه نیک به من گفته شود و از آن اطلاع یابم . زیرا سوشیانت باید بداند که پاداشش چگونه خواهد بود .
در پاره ای از بخشهای سرودهای زرتشت نیز کلمه سوشیانت بشکل جمع آمده و پیامبر ، از آن یاوران و حامیان و نگاهبانان دین و اصحاب خویش را که از برای رستگاری مردمان و جهان مادی کوشا هستند ، اراده کرده است . چنان که در یسنای 34 بند سیزده آمده است :
ای اهورا ! راه پاک منشی ، از آن راهی که به من خبر دادی ، از آن راهی که از پرتو راستی خوب ساخته شده است ، راهی است که روانهای سوشیانت ها و خردمندان هوشیار ، از برای دریافت پاداشی که تو مقدر کرده ای ، از آن خواهند گذشت .

در یسنای 46 بند سوم چنین آمده :
ای مزدا!
کی سپیده دم آگاهی بدر آید و جنس بشر به سوی راستی روی نماید . کی نجات دهنده ، سوشیانت بزرگ با گفتار پر از حکمت خویش به مراد خود دست یابد ؟
کدامند کسانی که وهومن ( منش نیک ) به یاریشان آید؟
ای اهورا!
من ترا برای آگاه شدن خویش برگزیدم.

در ادامه و در یسنا هات 48 بند یازدهم چنین سروده شده است..
ای مزدا!
کی راستی و پارسایی و کشور، پر از کشتزارهای گسترده و آباد و خان و مان خوب پدیدار خواهد شد؟
کیانند که ما را در برابر دروغ پرستان خونخوار رامش خواهند داد؟
کیانند کسانی که منش نیک را بمردم باز خواهند شناخت؟
آنگاه در یسنای 48 بند دوازدهم چنین ادامه میدهد :
ای مزدا!
کسانی از شمار سوشیانت ها هستند ، ای راستی و ای منش پاک ، که در اجرای احکام اهورا مزدا کوشایند و برای درهم شکستن «خشم» و «ستم» برانگیخته شده اند .


سوشیانت در اوستا

سوشیانت اما در دیگر بخشهای اوستا غالبا بگونه ی جمع بکار رفته است و بلفظی که زرتشت سپیتمان آنرا بکار برده است نیست اما همچنان دارای معانی سودرسان، نجاتگر و رهاننده می باشد. در «فروردین یشت» بند صد و بیست و نه آمده است: «او را از این جهت ‏سوشیانت ‏خوانند، برای آنکه به کلیه جهان مادی سود و منفعت رساند» در تفسیر پهلوی نیز آن را به سوشیانس «یی سوتو مند یی پروژکر» ترجمه کرده‏اند بگفت دیگر؛ سوشیانس به معنی رهاننده و نجات‏دهنده نیز هست.
در قسمتهای دیگری از اوستا ، سوشیانت به صیغه جمع آمده و از آن ، یاوران دین را اراده کرده اند . یا به عبارت دیگر ، پیشوایان کیش و جانشینان زرتشت و نیکان و پارسایانی که از آن ها ، سود و بهره ای نصیب جهان مادی و مردم گیتی گردد و در رستگار ساختن مردم گامهایی بردارند و دین راستین را بیارایند ، سوشیانت نامیده شده اند .
گاهی هم مقصود از آن ها ، سه موعود دین زرتشت است که در سرانجام ، هریک به نوبه خود ظهور کرده ، بار دیگر دین مزدیسنا را تازه گردانند و جهان فرسوده و ویران را تازگی و خرمی بخشند و در آبادانی بکوشند . در جاهایی از اوستا نیز که کلمه سوشیانت مفرد آمده ، از آن مخصوصا آخرین موعود مزدیسنا که رستاخیز خواهد کرد اراده شده است.
در اوستا به موضوعاتی از قبیل ذکر نام سه موعود، کیفیت تولد سوشیانت در هزاره پایانی جهان، چگونگی نگهداری نطفه زرتشت در دریاچه کیانسه ، نامهای سه موعود و نام مادر و یاران سوشیانت اشاره شده است.
قبل از پرداختن به دیگر نکات، ذکر این نکته لازم است که با توجه به اینکه تاریخ دقیق هیچ یک از بخش های اوستا برای ما معلوم نیست و اما میدانیم همگی آنها مربوط به پس از آفرینش گاتها توسط اشو زرتشت می باشند، میتوانیم سوشیانت مورد نظر زرتشت را از سوشیانتی که پس از مرگ زرتشت به شکل نهایی خود درآمده است را از هم جدا کنیم.

در «زامیاد یشت» آمده : «فر» ، متعلق به ایزدان مینوی و جهانی است . متعلق به سوشیانت هایی که زاییده شده و سوشیانت هایی که هنوز متولد نشده اند و در آینده نوکنندگان جهان نامیده خواهند شد.
"
فرّ کیانی نیرومند مزدا آفریده را ما می ستاییم؛ (آن فر) بسیار ستوده زبردست، پرهیزگار، کارگر چست را که برتر از سایر آفریدگان است؛ که به سوشیانت پیروزمند و به سایر دوستانش تعلق خواهد داشت. در هنگامی که گیتی را نو سازد؛ (یک گیتیِ) پیر نشدنی، نمردنی، نگندیدنی، نپوسیدنی، جاودانِ زنده، جاودانِ بالنده و کامروا. در آن هنگامی که مردگان دگرباره برخیزند و به زندگان بی مرگی روی کند. پس آن گاه او (سوشیانت) به در آید و جهان را به آرزوی خود تازه کند" پس جهانی که فرمانبردار راستی است فناناپذیر گردد. دروغ دگرباره به همان جایی رانده شود که از آن جا از برای آسیب رساندن به راستی پرستان و نژاد و هستیِ وی آمده بود. تباهکار نابود خواهد گردید؛ فریفتار رانده خواهد شد..
از آنچه ذکر شد بخوبی بر می آید که برای آینده، ظهور فرزندان زرتشت که سوشیانت نام خواهند داشت ، انتظار می رود و از آن سوشیانت هایی که هنوز زاییده نشده اند ، همان سه موعود مورد توجه است.
آخرین موعود مزدیسنا که سومین فرزند آینده زرتشت باشد ، در اوستا " استوت ارت " خوانده شده است که به معنی کسی است که مظهر و پیکر قانون مقدس است و آخرین آفریده اهورامزدا شمرده می شود . اوست که به فرمان اهورامزدا، مردمان را بر می خیزاند و با یاوران جاودان خویش ، جهان را از آلایش و بدی و ستم و پلیدی بپالاید .
زرتشت آگاه ساخت اهریمن را و به او گفت : ای اهریمن بدکنش! من هر آنچه از آفرینش دیو است ، خواهم بر انداخت . من نسا را خواهم بر انداخت . من خن نائیتی پری را خواهم برانداخت ، تا آن که سوشیانت پیروزگر از آب " کیان سیه – کیان سو " در سمت شرق ، متولد گردد.”
در یسنا (۲۴/۵) از سوشیانسها با عنوان نوکنندگان جهان و مردانی که هنوز متولد نشده اند یاد می شود:
ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین با فروهرهای همه پاکان، آن پاکانی که مرده اند و آن پاکانی که زنده اند و آن مردانی که هنوز زاییده نشده، سوشیانتهای نوکننده اند.
در فروردین یشت و زامیاد یشت که هردو از قدیم ترین اجزاء اوستا محسوب می شوند ، نامهای سه موعود و نامهای مادران آنها و زادگاهشان و هم چنین چگونگی ولادت آنان و نامهای برخی از یاوران و همراهانی که آنان را یاری خواهند کرد محفوظ مانده است .
در بندهای 128 و 129 از فروردین یشت ، از استوت ارت و دو برادرش که پیش از آمدن وی به عنوان مبشران سوشیانت ظهور خواهند کرد و نامهای هشت تن از یاوران استوت ارت یاد شده است:
رئوچس چئس چئش من ، هورچئش من ، فرادت خوارنه ، ونذت خوارنه ، وئورونمه ، وئوروسوه ، اوخشیت ارت ، اوخشیت نمه ، استوت ارت .
دو برادر استوت ارت که پیشآهنگان ظهور وی خواهند بود ، اولی " اوخیشت ارته " و دومی " اوخیشت نمه " نامیده شده اند .
سوشیانتها با حالت جمع در فروردین یشت عبارتند از : اوخشیت ارته ، اوخشیت نمنگه و اَستْوَتْ اِرِتَه. ظهور هوشیدر (اولین منجی) و در پایان هزاره اول است، ظهور هوشیدر-ماه ( دومین منجی) در پایان هزاره دوم و ظهور استوت ارته (سوشیانت ، موعود آخر) در پایان هزاره سوم است. و بالاخره در پایان هزاره سوم، زمان فرشوکرتی یا فراشگرد (رستاخیز) فرا می رسد. زمانی که طبق آموزه های زرتشتی در آن، دنیا دوباره زنده خواهد شد و اهریمن کاملا و برای همیشه و در همه ی کارهایش شکست می خورد.
کسیکه به «سوشیانت پیروزگر» موسوم خواهد شد به « اَستْوَتْ اِرِتَه» موسوم خواهد بود و او را به این دلیل سوشیانت خوانند که او به همه موجودات سود بخشد و او را از این جهت استوت ارته خوانند که آنچه در جهان دارای جسم و جانی است از پرتو او به یک زندگانی جاودان رساند تا آنکه پاکدینان در ستیزه ضد دشمنان و بد-دینان ایستادگی توانند کرد.
معنی لفظ «اوخسیت ارته» کسی است که قانون مقدس را می پروراند. «اوخشیت نمنگه» نیز دومین موعودست و به معنی کسی است که فزاینده یا پروراننده ی ستایش یعنی همان سرشت انسانهاست. سومین موعود، استوت ارته میباشد که به معنی کسی است که مظهر و پیکر قانون مقدس است . سوشیانت تنها به آخرین فرزند " استوت ارته "نیز گفته می شود.