سوشیانت

از کسانی شویم که زندگانی را تازه می سازند ومردم را به سوی راستی وپارسایی رهنمایی می کنند

سوشیانت

از کسانی شویم که زندگانی را تازه می سازند ومردم را به سوی راستی وپارسایی رهنمایی می کنند

جشن مهرگان

با تبریک مهرگان

دوستان برای برگزاری جشن به دور سفره مهرگان جمع شده بودند.

تورج گفت هر روز سه بار مهرنیایش را بجای می آوریم و به مهر،صاحب دشتهای وسیع وچرا گاههای وسیع با آبهایی که با آبزور پاک شده درود می فرستیم  مهر یا میترا که دارای چراگاه های بی شمارست با هزاران چشم  از پیمان نگهبانی می کند و دشمن پیمان شکنان است تاخانمان با آرامش زندگی کنندوبه آسایش برسند.مری بویس در تاریخ دین زرتشت صفحه ۴۶می نویسد  واژه میترا در اوستا به گونه ای آشکار معنایى شبیه قرار داد و توافق را مى دهد . آنگونه توافق که میان افراد نوع آدم حاصل می شود " ا. میله A.millet با روشنى استدلال کرده که میتراى هند_ ایرانى تجسم آن نیرویى است که در چنین قرار داد و توافق به ودیعت گذاشته مى شود "  .   

بنا بر تحلیلی از اوستا ایزد مهر در اوستا دارای سه وظیفه است :1- فرمانروای    2  - رزم آوری    ٣- برکت بخشی

باور میترایی یا خورشید نیایش را حتی در اشعار مولانا جلال الدین میتوان دریافت جاییکه می گوید:

نه شـــــــبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم      چوغــلا م آفــتــابـم هـمــه ز آفــتـاب گویــم

بیژن میراث به جا مانده از شاعران ونویسندگان پارسی درباره مهرگان را نشانه جاودان فرهنگ ما میداند.وبه بیان این زیبایی ها می پردازد .

دقیقی در باره مهرگان چنین سروده است:

مهرگان آمذ جشن ملک افریذونا

آن کجا گاو نکو بوذش بر مایونا

فردوسی حماسه ساز بزرگ چنین می سراید:

فریدون چو شد بر جهان کامکار ندانست جز خویشتن شهریار

به رسم کیان، تاج و تخت مهی بیاراســت با کاخ شاهنشهــی

به روز خجستـــه، سر مهر ماه به سر، بر نهاد آن کیانی کلاه

به فرمود، تا آتش افروختنـد همه عنبر و زعفـران سوختند

کنون یادگار است از او ماه مهر به کوش و به رنج هیچ منمای چهر

در جای دیگر در باره پیمان شکنی می فرماید:

چو " پیمان شکن " باشی و تیز مغز

نیاید زدست تو یک کار نغز

فردوسی در باره به تخت نشستن فریدون چنین سروده است:

به روز خجسته سر مهرماه

به سر برنهاد آن کیانی کلاه...

بفرمود تا آتش افروختند

همه عنبر و زعفران سوختند

پرستیدن مهرگان دین اوست

تن آسانی و خوردن آیین اوست

اگر یادگار است ازو ماه مهر

بکوش و به رنج ایچ منمای چهر

در آثار الباقیه ابوریحان راجع به جشن مهرگان مطالب زیاد است که بطور خلاصه مرور می شود.

1-مهر روز ومهر ماه روزی که آفتاب برای اهل عالم پیدا شد که به آن مهرگان می گویند.

2-سبب خوشی ئشادی مردمان در اینروزپیروزی فریدون بر ضحاک مار دوش و بخد از هزار سال کسب آزادی دوباره است.

وحتی شاعر معاصر،اقبال لاهوری نیز در این بیت خود به مهرگان اشاره کرده است:

شاخ او بی مهرگان عریان ز برگ

نیست اندر جان او جز بیم مرگ

بابک نوجوانی که تازه به شهر آمده تا مهندس شود وبه روستا باز گردد خاطره مهرگان با خرمن کوبی با گاو آهن اینطور بیان می کند مراسم خرمن کوبی چه در خانه و چه در کشتگاه توام باشادی و سپاسگزاری سرانجام می یافت . خرمن کوبی در خانه  شرکت کنندکانی داشت که بیشتر پسران و دختران جوان بودند .آنها با صدای دایره و تبنک بر روی بافه هابه پایکوبی می پردازختند تا  گندم رااز کـــاه جد اکرده و همکاری خود را در گروه نشان دهند . مراسم جشن خرمن که در واقع پس از پایان کار درو و خــــــرمن کوبی آغاز می شد معمـــــولا درکنا رچشمه برگزارمی شد ، تا از اناهیتا مادر آبها نیز نیایش و سپاسی شود ، شاید بشود گفت این جشن به پاس و ستایش از ایزد مهر و ایزد آب است . 

وروستا های ما در اثر مهرایزد جان میگیرد  وبا شاباش ها وشادی هابه مهرگان جان تازه می دهندوبه یاد گذشته ها وخاطره ها آنروز هاهمه نسل ها روز خوشی را در کنار هم دارند.

و با آفرین خواندن موبد ،ساعتی بزرگ وکوچک در کنار هم با شادی وپایکوبی روز ی را  امید شادی جهانیان به خاطره ها پیوند دادیم.