سوشیانت

از کسانی شویم که زندگانی را تازه می سازند ومردم را به سوی راستی وپارسایی رهنمایی می کنند

سوشیانت

از کسانی شویم که زندگانی را تازه می سازند ومردم را به سوی راستی وپارسایی رهنمایی می کنند

شادی و سوگ در ایران باستان


شادی و سوگ در ایران باستان



هنگام بررسی اوستا و ایران باستان و پژوهش در آداب و رسوم گذشته ایران در می یابیم که جشنهای بسیار در گذشته ایران باستان بوده که اکنون چند تایی به یادگار مانده است.همانند نوروز و شب چله ومهرگان و سده و...

همچنین می بینبم که بر خلاف جشنها و عیدها ؛از روزهای سوگ و مراسم شیون و مویه در تاریخ ایران باستان بجز سوگ سیاوش چیزی نمی یابیم.پاسخ این چیستان در چیست؟

ریشه این را باید در دین روزگار باستان جستحو کنیم .به گفته "گاثاها" (سرودهای زرتشت) در آغاز آفرینش دو گوهر در جهان بوده است یکی در خرد و اندیشه نیک و ورجاوند (جاویدان) و دیگری گوهری زشت و بدخواه و تباهگر، گوهر نیک نامش سپنتا مینو و آن گوهر زشت انگرمینو(اهریمن) .به گفته اوستا انسان در گزینش یکی از این دو راه آزاد است. کسانی که راه نخست و نیک را برگزینند رستگار می شوند و زندگی و فرجام خوشی می یابند . کسانی که راه دوم را برگزینند چون با خواست و میل خود این کار را کرده اند روزگاری زشت وفرجامی بسیار بد خواهندداشت.



بندهای یک و دو از سروده ی سوم گاتها اوستا :

اینک سخن می دارم،"
برای شما ای خواستاران،
و برای شما ای دانایان،
از دو نهاده ی بزرگ.
و می ستایم،
اهورا و اندیشه ی نیک را،
و دانش نیک و آیین راستی را،
تا فروغ و روشنایی را دریابید،
و به رسایی و شادمانی برسید.

پس،
بهترین گفته ها را به گوش بشنوید،
و با اندیشه ی روشن بنگرید،
و هر یک از شما برای خویشتن،
از این دو راه یکی را برگزینید،
و پیش از رویدادِ بزرگ،
هر یک بدرستی آگاه شوید،
و این آیین را بیاموزید و بگسترانید"

هر کس راه سپنتا مینو را برگزیند وظایف سنگینی دارد باید با تمام نیرو با بدی ها و بدان پیکار کند. راه شکست اهریمن یا انگر مینو تنها با همگرایی و جنگ با آن امکان پذیر است.هر کس که به راست روی و بهدینی بگراید پس از گذراندن این زندگی ،فروشی یا ذره مینویی (روح) او به آسمان برین پر خواهد کشید وبرای همیشه در نور و سرور و شادی غرق خواهد بود..انسان در راه اهریمن پس از مرگ به فروغ جاویدان و زندگی خوش سرمدی راهی ندارد.

خرد و اندیشه راستین اجازه نمی دهد که برای کسی که از این دنیا گذشته و چنان نیک زندگی کرده و به فروغ جاودانی پیوسته ، سوگواری و شیون و مویه کرد. (حتی بهشت سرای خوشی و سرودها نام گرفته است.) همچنین گریه برای کسی که در گذشته راه اهریمن را برگزیده و جز در تباهی زندگی و پیکار با نیکی و راه استوار سپنتایی نکوشیده و نابودی او به پیشرفت راستی و راه نیک کمک می کند ؛نیز گریه و شیون و مویه کار خرد راستین نیست.

با نگاهی به تاریخ راستین و پربار ایرانی، درمی یابیم که ایرانیان درسایه فلسفه شادی ونشاط، توانسته اند قرن ها برهمه جهان فرمان روایی کنند و صلح وآشتی و انسانیت و مهر را ارمغان جهانیان سازند. «زردشت »، پیغمبر یکتاپرست ایرانی، نخستین پیغمبرجهانی، چهارده هزارسال پیش، هنگامی که به دنیا آمد، خندید. تولد زردشت، همراه باخنده وشادی بودکه می توان این را نخستین معجزه این پیغمبردانست.

شادی ، جشن ، سازندگی و روشنایی ،کار وکوشش ، بالندگی و نمو ، شهد و شیرینی ، گیاهان خوب و خوشخوار و زندگی ساز، جانوران سود رسان ، ماه وخورشید و ستارگان ، و هر چیز و کردارو گفتاری که به پیشبرد زندگی و سازندگی و دوام و پایداری آن یاری می کند از کارها و خواسته های سپنتا مینو است و در پشتیبانی او قرار خواهد گرفت.

سوگ و غم، سوگواری و مویه وگریه وزاری ،تباهی و نابودی و تاریکی ، تنبلی و کاهلی و رکود وجمود ،تلخی و هر چیزی و کار وپدیده ای که زندگی را از سازندگی به تباهی و انهدام یاری می کند از کارهای زشت و نیرنگهای انگرمینوست.

اساس جهان در جنگ بین راستی و دروغ یا روشنایی و تاریکی یا خوب وبد یا سژنتا مینو و انگیرمینواست. که سرانجام تاریکی و اهریمن شکست خواهد خورد.

(پس هیچگاه هیچ یک از شما به گفتار و آموزش دروغزنی که خانمان و روستا و سرزمین را به ویرانی می کشاند گوش فرا مدهید و با رزم افزار در برابر آنان بایستید.به گفتار کسی گوش دهید که به "اشا" ( راستی و درستکاری) می اندیشد . بدان فرزانه ای که درمان بخش زندگی است . بدان کسی که در گفتار راستین ، توانا و گشاده زبان است.

ای اهورامزدا با آذر فروزان خویش واپسین جایگاه هر دو گروه را آشکار کن.) یسنه هات 31 بند 8

پس چه در اوستا و چه در نامه های فارسی میانه (پهلوی)بجا مانده و چه در ادبیات زرتشتی مزدایی که از سده پنجم هجری به این ور به فارسی نوین نگاشته شده ، سوگ و مویه نکوهش شده واز کارهای اهریمنی شناسانده شده است.و همواره دینداران و راستی گرایان از گرایش و انجام آن پرهیز داشته اند. و به عکس شادی و شادخواری از کردارهای سپنتا مینویی شمرده شده و مردمان را به آن تشویق و برانگیخته شده اند چون این یکی زندگی را میگستراند و غم واندوه زندگی و پیشرفت وتلاش و نمو و بالندگی را متوقف می نماید.

هرکه آید به جهان اهل فنا خواهد بود آنکه پاینده باقیست خدا خواهد بود

چنانکه پیش از این اشاره شد به گفته اوستا و آیین مزدیسنا ، روان جاودانی است و پس از مرگ و تباهی تن به سوی مینو و آسمان برین رهسپار شده و در بارگاه ایزدی همواره خوش و خرم خواهد بود. بنابراین ایمان به شیون و سوگ و گریه در پس مردگان کفر وناسپاسی خواهد بود.چون آرزوی هر کس چه برای خود و چه برای دیگران همین سرانجام و پایان خوش است . به همین جهت گریه و زاری و خود آزاری در آیین باستان ایران نکوهیده و ناپسند بوده است.



ای آنکه غمگنی وسزاواری وندر نهان سرشک همی باری

رفت آنک رفت و آمد آن کامد بود آن که بود خیره چه غم داری

هموار خواهی کرد گیتی را گیتی ست کی پذیرد هموار

رو تا قیامت آید زاری کن کی رفته را به زاری باز آری؟

اندر بلای سخت پدید آمد فضل وبزرگواری و سالاری "رودکی"



در بند دوم از یسنا آمده است که هر کس که راستس وراه اشا را برگزیند از شوربختی و تیرگی و سرنوشت بد و شیون ومویه به دور خواهد ماند .

در بخش هفتاد ویکم یسنا بند هفدهم : « کار ومنش نیک را می ستایم تا بتوانیم در برابر تاریکی پایداری کنیم و بتوانیم از شیون و مویه خودداری نماییم.»

بند نهم از فرگرد وندیداد : "ششمین سرزمین نیک و با صفایی که من ، بیافریدم شهر هراویا (هرات) میباشد. اما اهریمن پرگزند در آنجا آسیب گریه و زاری و سوگواری پدید آورد که مردمان از پس مردگان خان ومان بگذارند."

اشاره به رسم هراتی ها که پس از مردگان بسیار گریه و زاری و بغایت سوگواری میکردند به موجب بیم از گزند ارواح خانه ای را که در آن کسی می مرد رها می کردند .

با استناد مطالب فوق آشکارا و به روشنی بیان گردیده که شیون وزاری وگریه8 از کردارهای و برساخته های اهریمن شناخته شده است .

در وصف ایرانویچ (سرزمین نخست ایرانیان) آمده است : "...درد وبیماری کم دارند ، دروغ نمی گویند ،وشیون و مویه نمی کنند ، و دیو آز وطمع بر آنان چیرگی ندارد..."

بازتاب این اندیشه ها را در کتیبه های باستانی هخامنشیان نیز آشکار است که شادی و جشن وخرمی از اهورامزدا و شیون و غم از کردار اهریمن است به همین سبب در ایتدای بسیاری از کتیبه ها و سنگ نبشته ها آمده است که : خدای بزرگ است اهورامزدا ، که زمین را آفرید و آسمان را و انسان را آفرید و شادی را برای او برقرار داشت"

چو مردم به گیتی شود شادخوار بود اهرمن زین قبل سوگوار

از آنجا که غمناک شدن در پی مرگ نزدیکان یا کسی امری بدیهی به نظر میرسد این پرسش پیش می آید که دین مزدایی این حقیقت ررا نادیده انگاشته است، اما اینطورنیست.در فرگرد دوازدهم از قوانین و راه آپامان (یعنی عزاداری) آمده است که مدت سوگواری برای منسوبان و خویشاوندان دور و نزدیک بر حسب نیکوکار و بدکار چه مدت باید باشد. تنها نکته جالب این است که مدت سوگ برای گنهکاران و بدکاران دوبرابر پارسایان و نیکوکاران تعیین شده است .

برای درگذشت یک خویش پارسای درجه یک مانند پدر و مادر باید سی روز عزاداری کرد . اما اگر همین فرد ناسپاس و گنهکار باشد شست روز می شود .

ایدل چو زمانه میکند غمناکت

ناگه برود زتن روان پاکت

بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند

زان پیش که سبزه بردمد از خاکت "خیام"

واژه «شیون » در اوستا خشیو آمده است در زبان پهلوی شیون شده است و شیپ نیز به معنی گریه است. واژه شیون به زبان ارمنی هم وارد شده و «شیونک» مانده است.واژه سرسگ sraska هم در اوستا همان معنای سرشک و قطره یا چکه رامی دهد.رودکی:

زان می که گر سرشکی ازان درچکد به نیل سد سال مست باشد از بوی آن نهنگ



واژه «جشن »

از« یسن» اوستایی گرفته شده است به معنی ستایش و پرستش . جشن ایرانیان یا همان عید آنان رنگ وبوی دینی دارد. در ابتدای جشن مراسم و آداب ویژه ای را برگزار می کنند که بیشتر آن خواندن سرودها و دعاهای اوستاست. همراه با درخواست آمرزش و شادروانی برای درگذشتگان و نذر کردن انواع خوراکی ها از میوه ها وشربت ها و آجیل و خوراکی های پخته شده که بین مردم پخش می شود.

میتوان این جشنها را بهانه ای دانست برای گرد هم آیی ، نزدیکی افراد یک جامعه و نزدیکی و دوستی افزایی آنان و یکجا شدن نیرو و هماهنگی و همدلی مردم و چاره اندیشی برای گرفتاریها و کمک و یاری به هم بوده است.

زندگی و عشق با مردم خوش است

هرکه از مردم گریزد ناخوش است



روز جشن تولد

از روزگار بسیار کهن ،ایرانیان این جشن را برگزار می کرده اند .

"پارسها عادت دارند که روز تولد خود را جشن بگیرند . در آن روز آنها مجالس میهمانی برگزار می کنند و جشن و شادی می نمایند. و این را رسمی عمومی می دانند که باید برگزار شود . در آن روز جامه ای نو میپوشند و خوراک های گوناگون و خوب آماده می کنند .بزرگان و ثروتمندان گاو و شتر و .. را کشته و پس از پاک کردن ، درسته ان را در تنور با تشریفاتی میپزند و کباب می کنند . افراد کم درامد تر ونادار به کشتن حیوانات کوچکتری بسنده می کنند. اما این جشن یادبودی همگانی است. " از «هرودوت »



شاد زی باسیه چشمان شاد که جهان نیست جز فسانه وباد








«بودا»، دیگر پیغمبرآریایی، پیامی دارد بسیار مهم، او می فرماید: اشکهای دیگران رابه نگاه های پر از شادی بدل کردن، بهترین خوشبختی هاست.



کوروش هخامنشی، پادشاه مقتدروبزرگ جهانی می گوید: هدف نخستین من، دادن شادی ونشاط به جهانیان است.



«زردشت، خواستارخرسندی وشادی، باعمری درازاست.»



«پاداش راستکاران، خوشی است.»«ماخواستارشادی مزداهستیم.»



«خواستارآن شادی وخوشی هستیم که معشوق به عاشق می دهد.»«شادی ازآن کسی وکسانی است که ازآیین راستی پیروی می کنند.



درسراسرگاتاهاوفلسفه عرفان ایرانی، غم واندوه وشیون، بزرگترین بیماری وداده وآفریده شیطان یا اهریمن است که جلوی پیشرفت «دانش» علم و بالندگی را می گیرد و بسیار زیان آور است. حضرت زردشت، خود را پیامبرشاد، پیامبرشادی می خواند و درآوستا، آهورامزدا (خدای هستی بخش دانای بزرگ)، خوشی بخش توصیف شده وحتی می فرماید: «شادی وخوشنودی را می ستاییم.»



در آیین زردشتی، به جشن و سرور اهمیت ویژه ای داده شده وتاکیدگشته است که پیرو این آیین، همیشه با چهره خندان وگشاده، با وقایع بد این جهان روبه روشود، و به جای آه و ناله بکوشد موجبات دردواندوه را از میان بردارد. درواقع جشن، چراغی بوده وهست که یک ایرانی زردشتی برای زدودن تیرگی های زندگی برمی افروزد. برهمین اساس، در دین زردشتی وعرفان ایرانی، اعیاد و روزهای جشن وشادی بسیار زیاد است.



جشنهای ایران باستان، بیشتردینی وتوام با مراسم دعا وسرودخوانی بوده، حتی واژه جشن از ریشه «یسنه آوستایی» به معنای «ستایش وپرستش» آمده است. آیین زردشتی، کیش شادمانی، تندرستی، و بهسازی است. مردم بایددرهرگاهی که شایسته است، جشن بگیرند و با گردهمایی واجتماع باهم شادمانی وپایکوبی کنند. این جشنها فلسفه دیگری نیزدارد وآن پیوند هرچه بیشترمردم به یکدیگر، زدودن دل ازکینه ها و زنگارها وگسترش آشتی ودوستی است.



درکتابهای پهلوی وآوستایی _دینی ایرانی _همواره دینداران وراستی گرایان را ازگرایش وانجام مویه وشیون برحذرداشته اند و به عکس، برای تلاش، پیشرفت وبالندگی، «شادی» ازنیات وکردار «سپنتامینیویی» معرفی شده ومردمان به آن تشویق و برانگیخته شده اند. به موجب آوستا وآیین مزدایی (زردشتی _مهری) «روان » جاودانی است و پس ازمرگ وتباهی تن، به سوی مینو (بهشت) وعرش برین رهسپارشده و دربارگاه ایزدی هماره خوش وخرم خواهدبود.



بند دوم ازیسنا،هات 31،صریحاآمده :هرکس که راستی وراه درست برگزیند،ازشوربختی وتیرگی وسرنوست بدوشیون ومویه به دورخواهدماند.درفصل 71،بند7یسناآمده :کارومنش نیک رامی ستاییم تابتوانیم دربرابرتاریکی پایداری کنیم وبتوانیم ازشیون ومویه خودداری نماییم .



به موجب دایره المعارف دینی «دین کرد.»«dinkerd»درآوستای بزرگ عصرساسانی ،ازنکوهش شیون ومویه وزاری وسوگ ،به تفضیل مطالبی آمده است .



درکتاب معراج نامه (آردی وی راف )به دوکس اشاره شده که درجهان گریه ومویه بسیارکردندوبانگ شیون برداشتند. در مورد مجازات (پادافره) اینان آمده: «پس سروش پاک وایزدآذر، دست من فرازگرفتند و از جا فرازترشدم، جایی فراز آمدم. دیدم رودی بزرگ وهولناک وبدبووتار، که بسیارروحان (روح ها) درآن بودند، یک چند ازآنها گذشتن نتوانستند و یک چند با رنج گران همی گذرند و یک چند به آسانی گذرند.



پرسید:این کدام رود و این مردم که هستندکه این جا رنجه باشند؟ سروش پاک وایزدآذرگفتند: این رود، آن اشک بسیار است که مردمان، از پس مردگان، ازچشم بریزند و شیون ومویه کنند. آن اشک که ازروی نادانی ریزند، به این رود افزاید. آن هاکه گذشتن نتوانندکسانی هستندکه ازپس مرده، شیون ومویه وگریستن بسیارکردندوآنهاکه آسان تر، کسانی هستندکه کم کردند.



به جهانیان بگوکه شما به گیتی، شیون ومویه وگریستن به نادانی مکنید، چه به همان اندازه _بدی وسختی _به روان مردگان شمارسد.»آردی وی راف نامه _فصل 16.



«دیدم روان زنانی که سرشان بریده و از تن جداکرده بودند و زبان بانگ همی داشت. پرسیدم: این روان ازآن کیست؟ سروش پاک گفتند: این روان آن زنان است که به گیتی شیون ومویه بسیارکردند و بر سر و روی زدند.»-فصل 57آردی ویراف نامه –



دربیشترکتیبه های کنونی به یادگارمانده ازروزگار مادی ها و هخامنشیان مادی آمده است :«خدای بزرگ است آهورامزدا، که سرزمین را آفرید وآسمان را، انسان را آفرید و شادی را برای انسان مقررداشت.»

نقل از:http://pendarshad.persianblog.ir/post/7/

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد